پیروز این جدل تو خواهی بود اگر...؟
: : : :
درباره ما
موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
آمار و امكانات
» افراد آنلاین : 1
» بازدید امروز : 2
» بازدید دیروز : 0
» هفته گذشته : 4
» ماه گذشته : 27
» سال گذشته : 82
» کل بازدید : 262
» کل مطالب : 10
» نظرات : 0
اضافه كردن به علاقمندی ها
خانگی سازی
ذخیره صفحه
پشتیبانی قالب
تبلیغات

مجتمع‌های مسکونی، دارای پارکینگ‌های محدودی هستند که طبق قانون باید هر واحد، یک پارکینگ خودرو مخصوص به خود داشته باشد. اختلاف بر سر توقف خودرو در پارکینگ‌های مجتمع مسکونی بسیار زیاد است و پرونده‌های زیادی در این باره در دادگاه‌ها وجود دارد.

امید سلیمی بنی: دعوا بر سر توقف خودرو در پارکینگ مجتمع مسکونی، یکی از موارد اختلافی شایع در بین ساکنان آپارتمانهاست. در این بحث به دنبال معرفی شایع ترین اختلافات ناشی از توقف خودرو در پارکینگ مجتمع مسکونی و راه حلی برای کاستن از تعداد این دعواها هستیم.

طبق قانون و عرف، معمولا هر واحد آپارتمانی در مجتمع مسکونی، یک پارکینگ مخصوص به خود دارد و در صورتی که همه واحدهای آپارتمانی دارای پارکینگ نباشند، مشخص است که شهرداری محل، با عدم ساختن پارکینگ برای برخی واحدها را به بیان دیگر، تبدیل کاربری بخشی از ساختمان از پارکینگ به سایر کاربریها مانند مسکونی و تجاری، موافقت کرده و از سازنده یا مالک اصلی، جریمه سنگینی دریافت کرده است.

در این صورت، برخی از آپارتمانهای مجتمع مسکونی، فاقد پارکینگ می شوند و وضعشان مشخص است، حق ندارند در پارکینگ همسایه، خودرو خود را متوقف کنند و مانند شرایط امروز خیابانها و کوچه و پس کوچه‌های تهران باید خودرو خود را گوشه ای به امان خدا رها کنند و تا صبح، دلشان شور بزند که آیا خودرو و لوازم داخل آن را برده اند یا نه.

ولی طبق قانون و عرف، باید هر آپارتمان، دارای توقف گاه (پارکینگ) خودرو مخصوص به خود باشد و ریشه اختلافات از همینجا شروع می شود چون در اکثر اختلافات بر سر پارکینگ مجتمع مسکونی، پای پدیده ای به نام «پارکینگ مزاحم» دیده می شود. یعنی پارکینگی که همسایه حق دارد خودرو خود را از آن عبور دهد و «مزاحم» دارد، یعنی هر لحظه ای که همسایه خواست خودرو خود را از پارکینگ مزاحم عبور دهد، باید خودرویی که در پارکینگ مزاحم توقف کرده، از سر راه کنار برود.

دعواهایی که پارکینگ مزاحم به وجود آورده است

در ابتدا باید گفت پارکینگ مزاحم، موجودیت حقوقی ندارد، یعنی حقوق و قانون، چیزی به نام پارکینگ مزاحم را به رسمیت نمی شناسد و این اصطلاح، عرفی است. برای همین در اسناد قدیمی مالکیت آپارتمانها، موضوع پارکینگ مزاحم قید نشده بود و اخیرا که این اصطلاح وارد اسناد رسمی آپارتمانها شده، گونه ای چشم پوشی از قواعد و اصطلاحات حقوقی است. در اصل، دنیای حقوق برای این موضوع، پدیده ای به نام «حق ارتفاق» را به رسمیت می شناسد. حق ارتفاق، یعنی کسی حق دارد برای اینکه از ملک خود، بهترین استفاده را کرده و امور خود را «رتق و فتق» کند، حقی در املاک دیگران داشته باشد که تجلی و ساده شده آن را می توان حق عبور و مرور در نظر گرفت. مثلا ملک شخصی در انتهای یک کوچه بن بست است و طی سالیان را بر اساس توافق، او این حق را پیدا کرده که برای حضور در املاک خود، از املاک همسایه عبور کند. عین این مسئله را در پارکینگ مزاحم می بینیم. یعنی همسایه حق پیدا می کند برای اینکه از پارکینگ (ملک) خود استفاده کند، از پارکینگ همسایه، عبور کند. لذا اصطلاح پارکینگ مزاحم به معنی داشتن حق عبور و مرور در پارکینگ همسایه است. مشکل از همینجا شروع می شود، یعنی همسایه حاضر نیست عمدا یا سهوا خودرو خود را جابجا کند و این مسئله، سرآغاز دعوا و اختلاف بین همسایگان می شود.

چاره پارکینگ مزاحم چیست؟

«باد چهار چرخ ماشینش را خالی کن. یک یادداشت بگذار پشت شیشه که بچرخ تا بچرخیم.»... «در پارکینگ خودتان، دیوار بکش و نگذار کسی دست به آن بزند. اگر هم همسایه اعتراض کرد بگو ملک خودم است و حق دارم دیوار بکشم».... «چال سرویس توی پارکینگ خودت حفر کن، همه جا روغن سیاه ماشین بریز و بگو میخواهم در پارکینگ خودم، روغن ماشین تعویض کنم و اینجا را چال سرویس کنم.»... این توصیه های مختلف و البته اشتباهی است که در سایتهای مختلف برای حل مشکلات و اختلافات بین همسایه هایی که یکی از آنها پارکینگ مزاحم دارد، پیشنهاد می شود. توصیه هایی که وجه بارز همه آنها، غیرحقوقی بودن و تشدید اختلافات بین مردم است. در ابتدا باید توجه داشت که طرف اختلاف، هر قدر هم غیرمنطقی و به اصطلاح «دعوایی» باشد، نباید با او از در یقه گیری و نزاع درآمد. چون در نهایت، حاصل کار پشیمانی و اعصاب خوردکنی همیشگی است. همسایه، ولو آنکه مستاجر و رفتنی هم باشد، اگر بخواهد دعوا و اختلاف را به صورت غیرحقوقی ادامه بدهد، هر روز باید پای پلیس و کلانتری به مجتمع باز باشد و در نهایت، پلیس هم مطابق قانون عمل می کند و در صورتی که وقوع جرم و نزاع منجر به شکایت نشود، حق ورود به دعوا را ندارد.

برای همین، بهترین راهکار، چاره حقوقی کار است، یعنی الزام کردن کسی که مزاحمت ایجاد می کند به رعایت قانون. در این قبیل پرونده ها، عموما دو صورت اختلاف وجود دارد. همسایه پارکینگی که به در خروجی راه دارد، گاهی حاضر نیست عمدا یا سهوا، خودرو خود را جابجا کند. مثلا خودرو را در پارکینگ متوقف می کند و به مسافرت چند روزه می رود. در این حالت، خودرو همسایه در پارکینگی که از در خروجی مجتمع دورتر است، حبس می شود و او نمی تواند خودرو خود را خارج کند. یا هنگامی که در آپارتمان حضور دارد، به درخواست همسایه برای جابجا کردن خودرو، بی اعتنایی می کند.

حالت دوم اختلاف در صورتی پیش می آید که همسایه دورتر از در خروجی، به صورت مداوم، قصد دارد خودرو خود را وارد و خارج کند  و روزی چند بار زنگ خانه همسایه را می زند که بیا و خودرو را جابجا کن و به اینصورت مزاحمت برای همسایه ایجاد می کند. بهترین شکل پیشگیری از این اختلاف، آن است که دو طرف در حضور مدیر یا مدیران ساختمان یا شاهدان، توافق کتبی بنویسند که روزانه مثلا دو ساعت به عنوان مثال از ساعت  ۷ تا ۹ صبح و ۷ تا ۹ بعدازظهر، خودرو در پارکینگ نزدیک در خروجی، آماده جابجایی باشد و در ساعات دیگر، مگر با توافق و اجازه همسایه، خودرو قابل جابجایی است. همچنین حسن خلق و معاشرت و برقراری اخلاق همسایگی بهترین چاره برای جلوگیری از این اختلافات است.

ممکن است شرایطی پیش آمده باشد که امکان توافق نبوده یا مستاجر یکی از واحدها، به این تعهد پای بندی نداشته باشد یا نخواهد تعهد خود را انجام دهد. در این صورت، بهترین کار، «تامین دلیل» یعنی نوشتن صورتجلسه ای با حضور کارشناس و شاهدان از جمله همسایه ها و مدیران ساختمان است که در آن شکل مزاحمت به صورت واضح مشخص شده و بر اساس آن، امکان شکایت «مزاحمت و ممانعت از حق» علیه کسی که ایجاد مشکل می کند، وجود دارد و در نهایت، در صورت تکرار این جرم، دادگاه می تواند برای فرد خاطی، مجازاتهایی مانند حبس و جریمه در نظر بگیرد که البته کیفر سنگینی برای ایجاد مزاحمت برای همسایه شمرده می شود و معمولا افراد ترجیح می دهند به جای پیمودن مراحل دادگاهی، رضایت شاکی را بگیرند و به غائله خاتمه بدهند.

خرید آپارتمان با پارکینگ مزاحم

یکی از رایج ترین دعواها و پرونده ها، مربوط به وقتی است که یک خریدار، آپارتمانی را با پارکینگ خریداری می کند و پس از تحویل و صدور سند، مشخص می شود این پارکینگ، مزاحمت دارد. در این صورت، شکایت علیه فروشنده در دادگاه به جایی نمی رسد چون در صورتی که در سند قید شده باشد «پارکینگ مزاحم» و قصد شاکی آن است که کلمه «مزاحم» از پشت کلمه پارکینگ در سند رسمی برداشته شود، دادگاه حقوقی، صلاحیت رسیدگی به این شکایت را ندارد و باید ابتدا در هیات نظارت اداره ثبت محل قرار گرفتن ملک، دعوای اصلاح سند رسمی را به طرفیت فروشنده مطرح کرد. ماده ۶ اصلاحی قانون ثبت می‏گوید: «برای رسیدگی به کلیه اختلافات و اشتباهات مربوط به امور ثبت اسناد و املاک در مقر هر دادگاه استان هیأتی به نام هیأت نظارت مرکب از رئیس ثبت استان یا قائم مقام او و دو نفر از قضات دادگاه استان به انتخاب وزیر دادگستری تشکیل می‏شود هیأت مزبور به کلیه اشتباهات و اختلافات مربوط به امور ثبتی در حوزه قضایی استان رسیدگی می‏نماید برای این هیأت یک عضو علی البدل از قضات دادگستری یا کارمندان ثبت مرکز استان از طرف وزیر دادگستری تعیین خواهد شد.»

در این صورت، ابتدا هیات نظارت درباره این که آیا می توان سند رسمی را اصلاح کرد، تشکیل جلسه داده و در نهایت، تصمیم گیری می کند. در صورتی که بر اساس قولنامه یا توافق اولیه بین فروشنده و خریدار، مشخص شود که پارکینگ واحد فروخته شده، مزاحم ندارد، ممکن است هیات نظارت رای بر اصلاح سند رسمی داده و عبارت «مزاحم» از آن حذف شود. در این صورت طبق مفاد سند رسمی اصلاح شده، خریدار می تواند الزام فروشنده به تحویل پارکینگ سالم که مزاحم ندارد را از دادگاه عمومی بخواهد.

در صورتی که هیات نظارت بر عدم اصلاح سند رسمی رای داد، راه خریدار برای رسیدن به حق خود خیلی سخت می شود و باید اثبات کند خرید این واحد بر اساس نداشتن مزاحم پارکینگ بوده و حالا که پارکینگ مزاحم دارد، باید تفاوت بین پارکینگ معمولی و پارکینگ مزاحم، طبق نظر کارشناس مشخص شده و علیه فروشنده دادخواست مطالبه خسارت را باید در دادگاه مطرح کند. خسارت مطرح شده هم تفاوت قیمت بین پارکینگ معمول و پارکینگ مزاحم است که در حال حاضر، مطابق نظر کارشناس رسمی دادگستری، میزان قابل توجهی شمرده می شود.

در صورتی هم که خریدار، واحدی را با قید پارکینگ مزاحم خریداری کرده است، ملزم به رعایت تعهدات مربوط به پارکینگ مزاحم است و در صورتی که تعهدات خود را انجام نداد، همسایه می تواند مشکل را در دادگاه طرح کند.

۲۳۵۲۳۱

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 17:15 | تعداد بازدید : 36 | نظرات (0)

تخلف مسدود کردن معابر۳ سال قبل مسائل حقوقی ۰

بارها برای بسیاری از ما پیش آمده که هنگام عبور در مسیر پیاده‌رو به دلیل وجود موانعی (سد معبر) به‌ناچار مدتی صبر کرده یا این‌که مسیر را به سمت خیابان تغییر داده‌ و مشکلاتی را هم برای خود و هم برای وسایل نقلیه به‌وجود آورده‌ایم و طبیعی است که این عمل احتمال بروز حادثه را نیز به همراه دارد. البته فقط بحث اخلال در قدم زدن در پیاده‌رو نیست. زمانی که سوار مترو هم می‌شویم در شلوغی سرسام‌آور مترو حضور دستفروش‌ها هم مانع حرکت ما می‌شود و در مواردی پرخاش و درگیری را نیز به همراهه دارد. یکی از موارد احترام به حقوق شهروندی رعایت همین حریم‌های اجتماعی است و کم نیستند کسبه‌ای که معتقدند پیاده‌رو مقابل مغازه‌شان متعلق به آنهاست یا دستفروش‌هایی که در خیابان بساط می‌کنند، به‌راحتی مانع عبور و مرور شهروندان درر پیاده‌رو و خیابان می‌شوند. از سوی دیگر با داغ شدن بازار مسکن و ساخت‌وساز‌ها حتی در کوچه‌های تنگ و باریک نخاله‌ها و وسایل ساخت ساختمان‌ها نیز گاهی نیمی از کوچه را به خود اختصاص می‌دهد که عبور و مرور خودرو که هیچ، تردد همسایگان نیزز به‌سختی انجام می‌گیرد. به‌راستی علت این رفتار‌های اجتماعی آزاردهنده چیست؟ آیا قانون اجرا نمی‌شود یا شهروندان به خود و قانون احترام نمی‌گذارند و چاره چیست؟ در گفت‌وگو با حقوقدانان به بررسی جوانب حقوقی این مسأله پرداخته‌ایم.

تعریف سد معبر

«سد در لغت به معنی مانع است و سد معبر یعنی مانع یا موانعی که بر سر راه عبور و مرور مردم باشد یا به هر عملی اطلاق می‌شود که باعث انسداد معابر عمومی‌ شود، مانند:

  1. اشغال معابر از سوی دستفروشان
  2. نصب دکه‌های غیرمجاز
  3. تخلیه نخاله‌های ساختمانی و ریختن مصالح ساختمانی اعم از آجر، سیمان، شن، ماسه و… در معابر عمومی‌ (البته این امر اگر برای مدت مشخص و با کسب مجوز از شهرداری باشد و نکات ایمنی رعایت شود، سد معبر محسوب نمی‌شود)
  4. توقف خودرو در مکان‌های غیرمجاز
  5. حضور وسایل نقلیه برای فروش کالا در معابر و اشغال پیاده‌روها و میادین (میوه‌فروشان)
  6. تکدی‌گری
  7. و مهم‌تر از همه اشغال معابر از سوی صاحبان مغازه که عمدا اقدام به اشغال خیابان هم می‌کنند، به‌طوری‌که در شهر ما به صورت یک فرهنگ درآمده است که نمونه بارز این امر در خیابان‌های شهر کاملا مشهود است.

به هر صورت اشغال و مسدود کردن معابر و آنچه به‌عنوان سد معبر مطرح می‌شود، به‌لحاظ قانونی عملی مجرمانه و مرتکب این عمل مستوجب مجازات است؛ زیرا معابر عمومی متعلق به عموم شهروندان است و کسی حق ندارد تحت هر شرایط و نامی معابر را انتفاع شخصی و آن را مسدود کند.»

آیا سد معبر جرم است؟

«برای این‌که ما بدانیم عملی جرم است یانه؟ باید آن فعل یا ترک فعل طبق قانون جرم معرفی شده باشد و همچنین برای آن مجازاتی مشخص کرده باشند. دکتر عباس تدین، حقوقدان و استاد دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی در این‌باره با اشاره به ماده ٢ قانون مجازات اسلامی در تعریف جرم، توضیح می‌دهد: جرم عبارت است از هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است بنابراین جرم بودن یا نبودن عمل سد معبر بستگی به این دارد که در قوانین و مقرراتت موجود مجازاتی برای آن مقرر شده باشد یاخیر؟ به موجب قسمت اخیر ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی، هر کس اقدام به هرگونه تجاوز و تصرف عدوانی یا ایجاد مزاحمت یا ممانعت از حق در املاک متعلق به دولت یا شرکت‌های دولتی وابسته به دولت یاا  شهرداری‌ها یا اوقاف و… کند به مجازات یک ماه تا یک‌سال حبس محکوم می‌شود. بنابراین هر امری تحت عنوان مزاحمت جرم است.

در ادامه این حقوقدان به قانون شهرداری‌ها اشاره کرده و می‌گوید: هرگونه اشغال فضای عمومی به منظور استفاده شخصی بدون مجوز، سد معبر است و در قانون ٥٥ شهرداری تخلف شناخته شده است و به شهرداری اجازه داده شده که بدون دستور قضائی با این خاطیان برخورد کند و وارد عمل شود. البته از آن‌جا که سد معبر دارای مصادیق متعددی است، بهتر است شهرداری ابتدا با احترام و تذکر به برچیدن این موانع اقدام و از وارد کردن هرگونه خسارت مالی یا جانی پرهیز کند.

ایجاد محلی برای دستفروش‌ها

یکی از مشکلات در برخورد با دستفروشان چه در مترو، چه در خیابان وجود این حقیقت است که این افراد از سر ناچاری به شغل‌های کاذب روی آورده‌اند. تدین با آسیب‌شناسی این مسأله توضیح می‌دهد: اگر فروشندگان مکان لازم را برای فروش اجناس خود داشته باشند، هیچ‌گاه بساط خود را در کنار خیابان یا در واگن‌های مترو پهن نمی‌کنند. در این‌جا بهتر است شهرداری به‌جای جمع‌آوری دستفروشان یا فروشندگان مترو اقدام به ایجاد مکانی رایگان یا نیمه‌رایگان برای این نوع فروشندگان کند یا همانند عیدد  که مکان‌هایی را برای مسافران در نظر می‌گیرند، اکنون نیز مکان‌هایی را برای ساماندهی کارتن‌خواب‌ها در نظر بگیریم تا معضل سد معبر کاهش یابد.

وجود دو سامانه پیامکی برای شکایات

درباره راهکارهای اعتراض نیز این حقوقدان به سامانه ارتباطی شهرداری اشاره می‌کند و می‌گوید: شهرداری با ایجاد دو سامانه پیامکی این امکان را به شهروندان داده است که در صورت عدم رضایت از وجود هرگونه مانع به سامانه‌ ١٣٧ یا ١٨٨٨ شکایت خود را اعلام کنند و شهرداری موظف به پیگیری این شکایات است. ناگفته نماند رفتاری که جرم باشد دیگر ربطی به شهرداری ندارد و برای پیگیری باید به دادگستری مراجعه کرد.

آیا مصالح ساختمانی هم جزو مصداق‌های سد معبر است

یکی از مشکلات شهروندان مزاحمت وسایل ساختمانی است که عبور و مرور را بسیار سخت می‌کند. تدین در این‌باره تصریح می‌کند که اگر هنگام ساختمان‌سازی، مصالحی در معابر عمومی قرار داشته باشد، مصداق سد معبر است زیرا فضای عمومی را به اشغال خود در آورده‌ است و با عوامل آن برخورد می‌شود. هنگام ساختمان‌سازی نباید فضای عمومی را به اشغال خود درآورد و تنها با کسب اجازه از شهرداری می‌توان از یک‌چهارم فضای پیاده‌رو یا حتی فضا‌های هوایی استفاده کرد تا مزاحمتی برای سایرین ایجاد نشود و اگر بیش از این اندازه شد شهرداری موظف است با این افراد برخورد کند.

آیا مغازه‌دار‌ها هم اجازه استفاده از معابر عمومی را دارند؟

بسیار دیده‌ایم که برخی از افراد مانند لاستیک‌فروشان، سوپرمارکتی‌ها و…. بخشی از پیاده‌رو را به وسایل خود اختصاص می‌دهند. به گفته این حقوقدان، هیچ کس بدون مجوز اجازه قرار دادن حتی یک صندلی در معابر عمومی را ندارد و هرگز به این قشر مجوز قرار دادن کالا‌هایشان در معابر عمومی داده نمی‌شود، بنابراین این عمل خلاف قانون است.

رفتار خشن ممنوع!

محمد صالح نیکبخت، وکیل دادگستری نیز در تشریح معضل سد معبر و قوانین مربوط به آن می‌گوید: مسئولیت اجرایی درباره سد معبر از لحاظ مقررات قانونی، بر عهده شهرداری است و به همین دلیل در مورد سد معبر در قانون مجازات اسلامی جرم‌انگاری صورت نگرفته است، اما با توجه به مسئولیت شهرداری، این نهاد موظف به ایجاد نظم و جلوگیری از مزاحمت برای شهروندان است. این حقوقدان در پاسخ به این سوال که طی چند‌ سال اخیر بارها شاهد رفتار خشن ماموران شهرداری با دستفروشان بوده‌ایمم و حتی در مواردی منجر به قتل هم شده ‌است. آیا شهرداری می‌تواند چنین رفتارهای خود را با هدف نظم‌بخشی به شهر توجیه کند؟ توضیح می‌دهد: البته مجموعه اقدامات شهرداری برای رفع سد معبر باید در حیطه وظایف خود باشد. هرچند بسیار دیده شدهه  که از حیطه وظیفه خود خروج کرده و به دستفروشان یا مغازه‌دارهایی که اجناس خود را بیرون از مغازه گذاشته‌اند، خسارت‌های بسیاری وارد کرده‌اند که این امر خارج از دستور کاری شهرداری و خود تخلف است.

ماموران شهرداری زمانی که با این‌گونه تخلفات روبه‌رو می‌شوند باید در وهله نخست تذکر دهند و سپس در صورت ممانعت، وارد عمل شوند. «یکی از تصاویری که هرروزه در سطح شهر شاهد آن هستیم، توقیف اموال دستفروشان توسط نیروهای شهرداری  است که در مواردی بسیار تلخ و دلخراش است». نیکبخت با تأیید وجود رفتارهای خشن، در این‌باره توضیح داد: بسیار دیده شده اجناس فروشندگان را توقیف کرده‌اند و این عمل در برابر کسانی که مقاومت نمی‌کنند، جایز نیست.

مزاحمت در مترو و شاکی خصوصی

دیدن حضور پررنگ فروشندگان مترو جزو لاینفک متروسواری است و گاهی تردد مسافران را با مشکل مواجه می‌کند. نیکبخت معتقد است که چنانچه سد معبر کردن مانند خرید و فروش‌ها در واگن‌های مترو موجب اذیت و ضرر و زیان به سایرین شود، می‌توان از این افراد به‌عنوان مزاحم و نه سد معبر یاد کرد، البته در مورد سد معبر اگر شاکی خصوصی وجود داشته باشد، عملا باید طرح شکایت صورت بگیرد که اگر موضوع سد معبر باشد جز اتلاف وقت برای شاکی و دادگستری چیزی را به همراه نخواهد داشت ولیی  در صورتی‌که در کنار سد معبر ایجاد مزاحمت کند، هرکسی از این عمل ضرر ببیند می‌تواند علیه متخلفان به‌عنوان ایجاد مزاحمت شکایت کند و این شکایت نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد.

شهرداری موظف به برخورد است

ناصر چوبدار، وکیل دادگستری نیز معتقد است: مسیری که مورد استفاده عموم است، معبر تلقی می‌شود و اگر کسی مانع تردد افراد یا وسایل نقلیه شود، سد معبر کرده که در قانون جرم‌انگاری شده است و شهرداری موظف است با این افراد برخورد کند. این وکیل دادگستری در پاسخ به این سوال که آیا فروشندگان مترو هم سد معبر می‌کنند، توضیح می‌دهد: این عمل عرفا سد معبر است زیرا از آن‌جایی که مترو نیز یک معبر عمومی است و حضور دستفروشان باعث می‌شود تردد در یک مکان عمومی سخت شود، جرم است آن هم از جرایم مشهود که نیروی انتظامی می‌تواند بدون دستور قوه ‌قضائیه مانع کارشان شود.

یکی از سوالات اساسی در موضوع سد معبر عدم برخورد ماموران شهرداری به‌خصوص با مغازه‌داران است. آیا شهرداری می‌تواند از اقدام در چارچوب وظایف خود شانه خالی کند؟ چوبدار در پاسخ به این سوال می‌گوید: برخورد شهرداری مقوله دیگری است. ما در کتاب قانون، قوانین بسیاری را وضع کرده‌ایم که به علت عدم اجرا در حقیقت متروک شده‌اند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که در اجرای قانون کم‌کاری بسیار است که بخشی از آن به مسائل فرهنگی بازمی‌گردد. سد معبر یکی از مصداق‌های قانون‌گریزی ما است ولی شهرداری هم نباید از این موضوع غافل بماند و باید با این نوع هنجارشکنی‌های اجتماعی برخورد کند.

نیازمند فرهنگ‌سازی هستیم

این وکیل دادگستری با اشاره به راهکارهای مقابله با چنین مشکلاتی گفت: در درجه نخست باید ضعف‌هایی را که در اجرای قانون وجود دارد، برطرف کنیم و این امر جز در قالب آموزش امکان‌پذیر نیست، آن هم از سنین پایین دبستان و کودکستان تا کودکان از همان ابتدا بیاموزند که قانون را رعایت کنند و به نوعی قانونمداری به شکل یک هنجار برایشان درونی شود. البته ناگفته نماند که نهاد‌های نظارتی باید نظارت بیشتری داشته باشند و به نحو احسن به وظیفه‌شان عمل کنند. با توجه به شرایط اقتصادی دستفروش‌ها چه در خیابان و چه در مترو برخورد با آنها و ممانعت از فعالیت‌شان مانع تأمین مایحتاج زندگیشان خواهد شد، به همین دلیل چوبدار تأکید می‌کند: با اشتغال‌زایی می‌توان بخش عظیمی از مشکلات را حل کرد. عمدتا فروشندگان مترو یا دستفروش‌ها و حتی کسانی که به تکدی‌گری روی آورده‌اند، به‌علت نداشتن شغل است که این روزها رفع مشکل بیکاری بسیار مورد توجه دولت قرار گرفته است. با توجه به این‌که سد معبر در قانون مجازات اسلامی جرم است، باید برای اشتغال‌زایی چاره‌ای اندیشید تا رفتار مجرمانه در شهر به امری عادی تبدیل نشود.

این حقوقدان در پایان به شرع مبین اسلام اشاره کرده و می‌گوید: قانون ما براساس دین و شریعتمان است. در اسلام رعایت نکردن حق‌الناس یکی از گناهان نا‌بخشودنی است و سد معبر هم چون مربوط به اماکن عمومی و مربوط به همه آحاد جامعه می‌شود، نوعی حق‌الناس است و باید رعایت شود تا حقی از کسی بر گردنمان نماند، بنابراین شرعا، عرفا و قانونا نباید مانع عبور و مرور افراد شد.

ساماندهی دستفروشان

هرچند طبق این گزارش، سد معبر جرم و قانون‌گریزی است، اما باید مسأله دستفروشان با نگاهی انسانی مورد کنکاش قرار گیرد، زیرا اگر نیاز مالی، فقر و بیکاری نبود مجبور به چنین عملی نمی‌شدند. بنابراین دستفروشان بیش از آن‌که به دنبال سلب آرامش باشند، نیازمند تأمین مایحتاج زندگی هستند تا به دام مفاسدی چون اعتیاد و تن‌فروشی و… نیفتند. اما بیشترین برخوردها از سوی ماموران شهرداری با این قشر از جامعه صورت می‌گیرد و ساختمان‌ساز و مغازه‌دار در امنیت کامل مانع عبور و مرور شهروندان می‌شوند. شاید نخستین گام و مهم‌ترین اقدام در برخورد با این معضل، رفع رفتار دوگانه و تلاش برای ساماندهی دستفرشان باشد. پاک کردن صورت مسأله راه‌حل نیست.

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 17:13 | تعداد بازدید : 9 | نظرات (0)

برای رسیدگی به هر عنوان مجرمانه اعم از تهدید یا هر جرم دیگری مراحل چهارگانه‌ ای وجود دارد که شاکی باید ضمن آگاهی از این مراحل اقداماتی که به وی مربوط و منتسب می‌باشد را انجام داده تا شکواییه وی ثبت و انجام تحقیقات، تعقیب، رسیدگی، صدور حکم و اعمال مجازات فراهم گردد.

تنظیم شکواییه و مراجعه به دادسرای صالح

اولین اقدام شاکی برای اعلام جرم و تظلم خواهی تنظیم شکواییه می‌باشد؛ چرا که مطابق ماده ۶۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ یکی از جهات قانونی برای شروع به تعقیب، شکایت شاکی یا مدعی خصوصی است. البته اگر جرم جنبه عمومی داشته باشد، اقامه دعوا و تعقیب متهم از این جنبه از وظایف دادستان محسوب می‌شود.

نحوه تنظیم شکواییه و شرایط آن: به تکلیف ماده ۶۸ قانون آیین دادرسی کیفری شاکی یا مدعی خصوصی می‌تواند شخصاً یا توسط وکیل شکایت کند در شکواییه موارد زیر قید می‌شود:

  1. نام و نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، تابعیت، مذهب، شماره شناسنامه، شماره ملی، نشانی دقیق و درصورت امکان نشانی پیام نگار (ایمیل)، شماره تلفن ثابت و همراه و کدپستی شاکی؛
  2. موضوع شکایت، تاریخ و محل وقوع جرم؛
  3. ضرر و زیان وارده به مدعی و مورد مطالبه وی؛
  4. ادله وقوع جرم، اسامی، مشخصات و نشانی شهود و مطلعان در صورت امکان؛
  5. مشخصات و نشانی مشتکی‌عنه یا مظنون در صورت امکان؛

قوه‌ قضائیه مکلف است اوراق متحدالشکل مشتمل بر موارد فوق را تهیه کند و در اختیار مراجعان قرار دهد تا در تنظیم شکواییه مورد استفاده قرار گیرد. عدم استفاده از اوراق مزبور مانع استماع شکایت نیست.

ارکان تشکیل‌ دهنده جرم تهدید

برای اینکه هر عمل یا رفتاری قابل تعقیب باشد، باید مقنن آن را بر اساس ماده ۲ قانون مجازات اسلامی جرم شناخته و برای آن مجازات تعیین کرده باشد و از سویی افعال و اعمال و وسیله ارتکاب و شرایط مربوط به آن را به صورت صریح در قانون ذکر نماید تا فقدان قانون و یا مبهم بودن آن موجب تفسیر‌های متعدد نگردد.

هر جرم از سه رکن اساسی تشکیل شده که احراز آن برای مجرم دانستن مرتکب لازم می باشد، مجالی است به تفضیل به تشریح هریک بپردازیم:

عنصر قانونی جرم تهدید

 شاخص‌ترین رکن هر جرم، قانونی بودن آن است؛ یعنی عمل ارتکابی توسط قانون جرم شناخته شده باشد. بر اساس اصل قانونی بودن جرائم و مجازات‌ها و همچنین مطابق ماده ۲ قانون مجازات اسلامی که مقرر می‌دارد: «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می‌شود.» وجود قانون برای مجرمانه بودن عمل لازم است.

عنصر قانونی جرم تهدید و اخاذی ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی است که به موجب آن: «هرگاه کسی دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی و یا به افشاء سری نسبت به خود یا بستگان او نماید، اعم از اینکه به این واسطه تقاضای وجه یا مال یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده یا ننموده باشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.» این ماده مطلق تهدید را صرف‌نظر از تقاضای مرتکب جرم می‌داند. همچنین عنصر قانونی جرم اخذ نوشته یا سند با تهدید ماده ۶۶۸ ق.م.ا. می‌باشد که متن آن بدین شرح است:

«هرکس با جبر و قهر یا با اکراه و تهدید دیگری را ملزم به دادن نوشته یا سند یا امضا و یا مهر نماید و یا سند و نوشته‌ای که متعلق به او یا سپرده به او می‌باشد را از وی بگیرد به حبس از سه ماه تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»

این ماده رفتار مجرمانه فیزیکی (گرفتن نوشته یا سند با قهر و زور) یا غیر فیزیکی (گرفتن نوشته یا سند با تهدید و اکراه) را جرم انگاری کرده است و همچنین این جرم برخلاف جرم موضوع ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی جرم مقید به نتیجه می‌باشد؛ یعنی عمل مرتکب حتماً باید منتهی به نتیجه یعنی اخذ نوشته یا سند گردد.

مجازات فحاشی

عنصر مادی جرم تهدید

نماد خارجی و فیزیکی از یک عمل مجرمانه در عالم واقع به عنصر مادی تعبیر می‌شود و این عنصر خود متشکل از عوامل و شرایطی است که وجود آن‌ها لازمۀ تحقق جرم می‌باشد.

بند اول-رفتار مجرمانه:

در تعریف رفتار مجرمانه آمده است که «عمل یا رفتاری است که قانون حالات مختلف آن را از جمله انجام یا عدم انجام آن، وضعیت یا حالت و … حسب هر جرم اعلام و برای آن مجازات تعیین نموده است» که ممکن است به شکل‌های ذیل نمود پیدا کند.

الف) فعل: که بر دو قسم مادی یا معنوی تقسیم می‌شود. از مصادیق فعل مادی می‌توان به کشتن، بردن، انتقال دادن اشاره کرد و رفتارهایی چون توهین، فریاد زدن و ترساندن از مصادیق عنوان مجرمانه به صورت فعل مثبت معنوی است.

ب) ترک فعل: به عنوان فعل منفی نیز مشهور است که اصولاً به صورت مادی تحقق می‌یابد، مانند نبستن در، انجام ندادن یک عمل و … البته ممکن است به صورت معنوی نیز تحقق یابد، مانند این‌که نگهبان بانک پلیس را از وضعیت سرقت مطلع نمی‌کند.

ج) فعل ناشی از ترک فعل: به‌نوعی به نتیجه رفتار مجرمانه ناشی از فعل منفی گفته می‌شود، مانند این‌که مادری به فرزند خود شیر نمی‌دهد تا او بمیرد و درصورتی جرم محسوب می‌شود که مقنن صریحاً به این نتیجه تصریح کند.

د) حالت: رفتار مجرمانه‌ای که مربوط به وضعیت روحی و روانی یا شغلی شخص است مانند ولگردی یا اعتیاد یا فاحشگی. در مواد ۶۶۸ و ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی که به عنوان عنصر قانونی جرم تهدید به شمار می‌روند، قانون‌گذار عبارت «تهدید» را به کار برده است؛ لیکن از قید «به هر نحو» و «جبر و قهر یا اکراه و تهدید» مندرج در مواد باید چنین استنباط کرد که رفتار مجرمانه ممکن است به صورت مادی (ایما و اشاره یا نوشتن) یا معنوی (صحبت، تلفن زدن) تحقق یابد که در هر حال رفتار مجرمانه این جرم به صورت فعل مثبت نمود پیدا می‌کند و با ترک فعل، تهدید امکان ندارد.

بند دوم- شرایط و اوضاع و احوال لازم برای ارتکاب جرم:

قانونگذار برای تحقق جرم تهدید یا اکراه  بعضی از شرایط را لازم دانسته که باید توسط محاکم قضایی این شرایط برای متهم کردن مرتکب احراز گردد. این شروط توضیح داده می شود:

الف) مرتکب و مجنی علیه: بنا به تصریح ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی، هر شخص حقیقی می‌تواند مرتکب این جرم شود و همچنین مجنی علیه این جرم نیز به جهت ماهیت این جرم، شخص حقیقی است و هیچ ویژگی خاصی در جانی یا مجنی علیه برای تحقق جرم شرط نشده است.

ب) وسیله ارتکاب جرم: در جرم تهدید موضوع ماده ۶۹۹ قانون‌گذار با به کار بردن عبارت «به هر نحو» این معنی را می‌رساند که وسیلۀ ارتکاب شرط نیست و تهدید به هر طریقی و با هر وسیله‌ای مشمول مقررات جزائی خواهد بود.

ج) شرایط تحقق جرم: در ماده ۶۶۹ تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی یا افشای سری نسبت به خود یا بستگان از موضوعات تهدید تلقی شده است. لازم به ذکر است که موارد مذکور افاده حصر می‌نماید. ضررهای نفسی شامل هرگونه آسیب به سلامتی و نفس شخص می‌گردد و در مورد ضرر شرفی هر موردی که بتوان به شرافت، آبرو، عرض و ناموس شخص یا بستگانش مربوط کرد تهدید به آن، تهدید به ضرر شرفی است. افشاء سر، شامل مواردی است که شخص در مقام اخفاء آن برمی‌آید و پنهان ماندنش برای وی حائز اهمیت است.

صرف تهدید نمی‌تواند مصداق عنصر مادی جرم باشد؛ لاجرم باید دارای شرایط ذیل باشد.

اولاً: تهدیدکننده قادر به انجام آن باشد.

ثانیاً: با توجه به وضعیت تهدید شونده احتمال وقوع آن باشد.

ثالثاً: تهدید امری نسبی است و وضعیت تهدید شونده در آن مؤثر می‌باشد و ضابطه و ملاک تشخیص آن عرف می‌باشد.

مجازات فحاشی تلفنیمزاحمت تلفنی توأم با تهدید یا فحاشی

پرسش: مزاحمت تلفنی توأم با تهدید یا فحاشی در صلاحیت چه مرجعی است؟

در مورد مزاحمت تلفنی چنانچه عمل مشتکی‌ عنه صرفاً مزاحمت تلفنی باشد و توأم با جرم دیگر مانند فحاشی و استعمال الفاظ رکیکه نباشد رسیدگی به موضوع حسب تبصره ۲ ماده ۱۴ قانون اصلاح تأسیس شرکت مخابرات مصوب ۱۳۶۶ با شرکت مخابرات بوده که با احراز مزاحمت به قطع تلفن مزاحم اقدام می‌نماید؛ اما چنانچه مزاحمت تلفنی همراه با جرائم دیگر از قبیل تهدید یا فحاشی باشد رسیدگی به بزه ارتکابی با دادسرای محل خواهد بود.

تهدید از طریق ارسال پیامک و نوشتن بر روی دیوار

چنانچه دادگاه تجدیدنظر در حکم صادره به جهات تخفیف استناد نماید، باید مجازات را کمتر از حداقل مقرر قانونی تعیین کند.

خلاصه جریان پرونده تهدید از طریق ارسال اس ام اس

به دلالت دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۶۱۵۳۵۰۰۷۲۰-۲۷/۸/۹۱ صادره از شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی رامهرمز آقای (غ.ح.ع.) به لحاظ ارتکاب بزهتهدید و تحریق عمدی منزل آقای (ه.خ.) (پدر همسر متهم مذکور) و موضوع شکایت آقای (ه.خ.) با توجه به اینکه طرفین مدتی است با یکدیگر اختلاف خانوادگی داشته و شاکی اظهار می‌دارد که متهم داماد وی بوده و با همسر خود (دختر شاکی) اختلاف داشته و آن‌ها را با ارسال پیامک از طریق تلفن و نوشته‌هایی بر روی دیوار مورد تهدید قرار داده و ساختمان وی (شاکی) راتهدید و تحریق نموده و با کسی غیر از متهم نیز اختلافی ندارند و با توجه به گزارش مرجع انتظامی در خصوصتهدید و تحریق منزل شاکی و نوشته‌های روی دیوار و نظریه کارشناس رسمی دادگستری در مورد تحریق وتهدید و تعیین میزان خسارت به مبلغ ۱۷۳۰۰۰۰۰ ریال و تحقیقات انجام شده توسط بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب رامهرمز و دفاعیات و انکار بلاوجه متهم و دلایل موجود در پرونده و احراز بزه‌کاری وی و به استناد ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی به تحمل ۲ سال حبس تعزیری محکومیت حاصل می‌نماید. دادنامه مرقوم مورد تجدیدنظرخواهی آقای (غ.ح.ع.) واقع شده و شعبه ۲ دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان بر اساس دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۶۱۱۷۳۰۱۴۰۴-۳۰/۱۰/۹۱ با بررسی محتویات پرونده نظر به اینکه ایراد و دفاع موجه و مؤثری که فسخ دادنامه را فراهم نماید به عمل نیامده و با توجه به مجموع محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده، دادنامه بدوی را صائب تشخیص داده، النهایه با توجه به وضع خاص متهم تجدیدنظرخواه، وی را مستحق ارفاق و تخفیف دانسته و به استناد مواد ۲۲ و ۷۲۸ قانون مجازات اسلامی محکومیت نامبرده را به ۶ ماه تقلیل داده و با رد اعتراض تجدیدنظرخواه مبادرت به تأیید دادنامه تجدیدنظر خواسته با تخفیف مذکور می‌نماید. متعاقب صدور دادنامه اخیرالذکر آقای (غ.ح.ع.) به‌موجب دادخواستی که در تاریخ ۱/۱۲/۹۱ در دفتر دیوان‌عالی کشور به ثبت رسیده است، استدعای تجویز اعاده دادرسی نسبت به دادنامه فوق‌الاشعار نموده و رسیدگی به موضوع به این شعبه ارجاع می‌شود و مندرجات درخواست متقاضی یاد شده و ضمائم آن به هنگام شور قرائت خواهد گردید.

رأی شعبه ۴ دیوان‌ عالی کشور

درخواست آقای (غ.ح.ع.) مبنی بر تجویز اعاده دادرسی نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۶۱۱۷۳۰۱۴۰۴- ۳۰/۱۰/۹۱ صادره از شعبه ۲ دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان که متضمن تأیید دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۶۱۵۳۵۰۰۷۲۰-۲۷/۷/۹۱ اصداری از شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی رامهرمز از حیث محکومیت مشارالیه به لحاظ ارتکاب بزهتهدید و تحریق عمدی منزل آقای (ه.خ.) به استناد ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی و اعمال مادتین ۲۲ و ۷۲۸ قانون مزبور به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری می‌باشد، مآلاً مقبول به نظر می‌رسد؛ زیرا حداقل میزان کیفر حبس مقرر در ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی که مستند دادگاه بدوی یاد شده در محکومیت متقاضی مذکور واقع شده است توسط مقنن ۶ ماه تعیین گردیده و دادگاه تجدیدنظر فوق‌الذکر نیز با تأیید دادنامه بدوی مزبور مبادرت به پذیرش استناد دادگاه نخستین از حیث انطباق عمل متهم با ماده مرقوم نسبت به تعیین مجازات در مورد نامبرده نموده و لکن دادگاه عالی مذکور همان‌گونه که در دادنامه اصداری خویش توجیه نموده است متهم را مستحق ارفاق و تخفیف در میزان مجازات، تشخیص داده و مبادرت به اعمال ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی در مورد وی نموده است؛

النهایه به جای اینکه میزان حبس متهم را کمتر از حداقل قانونی آن تعیین نماید همان مدت ۶ ماه حبس حداقل مقرر قانونی را در مورد وی اعمال و اعلام داشته که اقدام مذکور با مقررات راجع به تخفیف مجازات که در ماده ۲۲ قانون مارالذکر تبیین گردیده است موافق نمی‌باشد، زیرا دادگاه عالی یاد شده بدون استناد به ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی نیز قدرت و اختیار تعیین ۶ ماه حبس را در مورد متهم دارا بوده است و چون ماده فوق مستند دادگاه تجدیدنظر در تخفیف کیفر متهم قرار گرفته است لذا مرجع مزبور مکلف به تعیین مجازات حبس در مورد محکوم‌علیه بر اساس موازین قانونی مربوطه به کمتر از ۶ ماه بوده است و چون مراتب فوق در صدور دادنامه قطعی صدرالاشعار ملحوظ نظر دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان واقع نشده است، لذا تخفیفی هم در مجازات حبس متقاضی یاد شده صورت نپذیرفته و در نتیجه با لحاظ حق مکتسب محکوم‌علیه (متقاضی یاد شده) در برخورداری از مقررات ماده ۲۲ قانون مجازت اسلامی که در دادنامه قطعی صدرالذکر برای وی ایجاد شده است، درخواست نامبرده را با توجه به مراتب مرقوم، موجه تشخیص و مستنداً به شق ۶ ماده ۲۷۲ و مواد ۲۷۳ و ۲۷۴ و ۲۷۵ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری با پذیرش درخواست مطروحه رأی به تجویز اعاده دادرسی نسبت به دادنامه قطعی صدرالاشعار صادره از شعبه ۲ دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان صادر و اعلام می‌گردد و رسیدگی مجدد به دادگاه هم‌عرض دادگاه صادرکننده حکم قطعی موصوف ارجاع می‌شود و مقرر می‌دارد دفتر رونوشتی از این دادنامه تهیه نموده و به منظور اقدام قانونی به دادگاه بدوی و تجدیدنظر ذی‌ربط ارسال گردد.

تهدید به انتشار فیلم و عکس

تهدید به انتشار فیلم و عکس

رأی هیئت عمومی دیوان‌ عالی کشور

با توجه به اقدام متهم به تهیه فیلم و عکس از اندام مجنی‌علیها، علی‌رغم اعتراض و عجز و التماس شاکیه و ازاله بکارت از او با تهدید به انتشار فیلم و عکس‌های تهیه شده در آن مجنی‌علیها در حالی که نشسته است و لباس بر تن ندارد موهای خودش را روی صورت انداخته و متهم قصد دارد از وی فیلمبرداری کند که وی مانع می‌شود و خانم از او التماس و خواهش می‌کند که موبایل را خاموش کرده به او بدهد و متهم قول می‌دهد آن را پاک کند و خانم در حال ضجّه و التماس است و اظهار می‌دارد اگر فیلمبرداری کنی خودکشی می‌کنم و با توجه به اقرار صریح متهم در … پرونده: «فقط موهای ایشان دیده می‌شد و قسمتی از پای ایشان، من فقط منظورم عکس برداشتن از صورت ایشان بود، قصد دیگری نداشتم» و با توجه به اظهارات بی‌شائبه شاکیه در … پرونده: «در روزی که عباس… از من فیلم گرفته و به من تجاوز کرده حدود بعدازظهر ۲۳/۱۱/۱۳۸۵ بود، بعد از آن می‌بایست در اختیار ایشان قرار می‌گرفتم و اگر نمی‌ رفتم مرا تهدید می‌کردند که فیلم را پخش کرده، حتی تا در منزل من نیز در استان فارس می‌برند» و نیز با عنایت به اظهارات دوستان نزدیک شاکیه مبنی بر اقدام وی به خودکشی با بریدن دست و گواهی آنان مبنی بر مجبور بودن وی به اجابت از درخواست‌های متهم، نظر به این‌که حکم به محکومیت موکل تجدیدنظرخواه بر اساس حصول علم و یقین صادر گردیده و با توجه به مراتب مذکور، علم مستند دادگاه نیز از طرق متعارف ایجاد گردیده است، لذا به نظر اکثریت اعضای هیئت عمومی اصراری کیفری دیوان‌عالی کشور، اعتراض آقای وکیل محکوم‌علیه نسبت به دادنامه… از دادگاه کیفری استان خراسان جنوبی مبنی بر اعدام متهم به لحاظ هتک ناموس به عنف از خانم حکیمه … غیر وارد تشخیص و … می‌گردد.

تهدید به کشتن شخص بی گناه

طبق ماده ۶۶۹ کتاب پنجم تعزیرات  هرکس دیگری را به هر نحو به قتل یا ضررهای نفسی و شرافتی یا مالی یا به افشای سری نسبت به خود یا بستگان او تهدید کند، اعم از اینکه به این واسطه تقاضای وجه یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را کرده یا نکرده باشد، به مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.

البته که صرف تهدید جرم نمی باشد و این تهدید باید صریح و واضح شامل مخاطب تهدید گردد.البته که قصد تمطع و بهره بردن مادی یا غیر مادی از تهدید ضرورتی ندارد و به عبارت دیگر تهدید جرمی مطلق می باشد که برای تحقق آن نیاز به قصد خاصی ندارد

تهدید نسبت به بستگان شخص تهدید شده نیز موجب تحقق جرم میگردد لکن بستگان دور را شامل نمیشود.

مجازات تهدید به کشتن

جرم تهدید به قتل دیگری،فقط نسبت به اشخاص حقیقی قابل ارتکاب است و اگر برای مثال شخصی به مدیر عامل شرکتی بگوید که شرکتت را آتش میزنم این جرم، تهدید به قتل محسوب نمی گردد لکن مجازات آن همان مجازات تهدید به قتل که شلاق تا ۷۴ ضربه یا زندان از دوماه تا دوسال محکوم می گردد زیرا جز تهدید به ضرر مالی نیز دارای همان مجازات تهدید به قتل است.

قانونگذار در ماده ۶۶۹ تعزیرات نیز از عبارت به هر نحو استفاده کرده که یعنی، شفاهی یا کتبی بودن ،حضوری یا غیر حضوری بودن، علنی یا غیر علنی بودن در آن موضوعیت ندارد وتنها موثر بودن تهدید ضروری می باشد.

نمونه شکواییه جرم تهدید

مشخصات طرفین نام نام خانوادگی نام پدر سن شغل محل اقامت- خیابان  کوچه  پلاک- کدپستی
شاکی   متشاکی   وکیل   خواسته یا موضوع فحاشی و توهین و تهدید
دلایل و منضمات
ریاست محترم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ………………………….
با سلام و احترام، به استحضار می‌رساند:

مشتکی‌عنه محترم که مستأجر اینجانب می‌باشد متأسفانه از اول انعقاد اجاره سر ناسازگاری داشته و چند روزی است به جهت اینکه بنده درخواست پرداخت اجاره بها را که سه ماه است عقب افتاده نموده‌ام، شروع کرده به فحاشی و توهین به اینجانب و بنده را تهدید جانی کرده است و اظهار می‌کند که منزلم را به آتش خواهد کشید، مکرر اقدام به فحاشی می‌کند و به کرات بنده را تهدید به کشتن و آتش زدن منزل می‌نماید. با توجه به اینکه بنده یک خانم تنها هستم و جز بنده و مشتکی‌عنه در ساختمان مذکور، خانواده دیگری نیست و با توجه به عدم تعادل روانی نامبرده و نظر به اینکه تا به حال دو بار هم به طرف من هجوم آورده و بنده فرار کرده‌ام و درب آپارتمان را بسته‌ام و نظر به اینکه در آپارتمان خودم امنیت جانی ندارم تقاضای رسیدگی و تعقیب نامبرده را در اسرع وقت دارم.

محل امضاء  مهر  اثر انگشت  
شماره و تاریخ ثبت دادخواست ریاست محترم شعبه ………… دادگاه …………… رسیدگی فرمایید.

نام و نام خانوادگی ارجاع

قوانین و مقررات جرم تهدید

ماده ۶۶۸- هرکس با جبر و قهر یا با اِکراه و تهدید دیگری را ملزم به دادن نوشته یا سند یا امضاء و یا مُهر نماید و یا سند و نوشته‌ای که متعلق به او یا سپرده به او می‌باشد را از وی بگیرد به حبس از سه ماه تا دو سال و تا (۷۴) ضَربه شلاق محکوم خواهد شد.

ماده ۶۶۹- هرگاه کسی دیگری را به هر نحو تهدید به قتل یا ضررهای نفسی یا شرفی یا مالی و یا به افشاء سری نسبت به خود یا بستگان او نماید، اعم از اینکه به این واسطه تقاضای وجه یا مال یا تقاضای انجام امر یا ترک فعلی را نموده یا ننموده باشد به مجازات شلاق تا (۷۴) ضَربه یا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.

ماده ۱۲۶- اشخاص زیر معاون جرم محسوب می‌شوند:

الف) هرکس، دیگری را ترغیب، تهدید، تطمیع، یا تحریک به ارتکاب جرم کند یا با دسیسه یا فریب یا سوء استفاده از قدرت، موجب وقوع جرم گردد؛

ب) هرکس وسایل ارتکاب جرم را بسازد یا تهیه کند یا طریق ارتکاب جرم را به مرتکب ارائه دهد؛

پ) هرکس وقوع جرم را تسهیل کند.

نکته: اصلاحیه طبق قانون کاهش مجازات حبس های تعزیری

برا ماده ۶۶۸ مجازات حبس آن به نصف کاهش پیدا کرده یعنی حبس آن از یک ماه و نیم(۱/۵) تا یک سال خواهد بود.
برای ماده ۶۶۹ مجازات حبس آن طبق قانون جدید از یک ماه تا یک سال خواهد بود.

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 17:11 | تعداد بازدید : 41 | نظرات (0)

اگر کسی با ادعای دروغین موجب هتک حرمت و از بین رفتن آبروی شخص دیگری شود، فرد آسیب‌دیده می‌تواند برای اعاده حیثیت از او شکایت کند. اعاده حیثیت یا ادعای شرف نیاز به شاکی خصوصی دارد؛ به عبارت دیگر شخص شاکی باید به دادسرا مراجعه کند و علیه افترا زننده طرح شکایت کند. در ادامه با مفهوم اعاده حیثیت، شرایط اعاده حیثیت و مجازات آن و نقش بهترین وکیل تهران در اعاده حیثیت آشنا می‌شویم.

اعاده حیثیت چیست؟

اعاده حیثیت زمانی قابل پیگیری است که شخصی با طرح شکایت موجب تنزل آبرو و آسیب به حیثیت اجتماعی شخص دیگری شود. به عبارت دیگر اگر فردی کسی را متهم به جرمی کند و ثابت شود که چنین جرمی رخ نداده، طرف مقابل به دلیل هتک حیثت و برای بازگرداندن آبروی از دست رفته خود می‌تواند از فرد افترا زننده که با شکایت غیر واقعی خود موجب آبرو‌ریزی شده است، شکایت و درخواست اعاده حیثت کند.

شرایط تحقق جرم افترا

شرایط تحقق جرم افترا

برای تحقق جرم افترا باید شرایط زیر محقق شود:

    1. انتساب جرمی به شخص دیگر و اتهام ناروا
    2. مشخص بودن شخصی که به او اتهام وارد شده
    3. عدم موفقیت در اثبات اتهام
    4. ورود اتهام و آسیب به آبروی شخص دیگر از طریق:
      • نوشتن اوراق خطی یا چاپی
      • انتشار این اوراق
      • سخنرانی و طرح ادعا در مجامع عمومی
      • درج در روزنامه و جراید

اعاده حیثیت در قانون جدید مجازات اسلامی

در قانون جدید مجازات اسلامی، مجازات‌های بازدارنده حذف و سه بخش حدود، قصاص و دیات دچار تغییراتی شده است. با این حال در مورد اعاده حیثیت تغییری در قانون ایجاد نشده و این موضوع در بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است. به طور کلی برای اعاده حیثیت، شخصی که آبرو و حیثیت او لکه‌دار شده است، می‌تواند در دادگاه به طرح شکایت افترا، مبادرت کند. در این‌صورت شخص افترازننده به موجب قانون و حکم دادگاه مجرم شناخته و مجازات می‌شود. البته لازم به ذکر است که مساله افترا و هتک آبرو، یک بعد معنوی نیز دارد و طبیعتا فرد آسیب‌دیده باید این امکان را داشته باشد که برای جبران خسارت معنوی خود نیز درخواست بدهد.

مساله جبران خسارت معنوی ناشی از هتک حیثیت، در ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی مورد اشاره قرار گرفته است اما با این وجود، اصولا دادگاه‌ها برای جبران خسارت معنوی ناشی از افترا حکم صادر نمی‌کنند و در نتیجه رویه قضایی مشابهی در این مورد وجود ندارد و دادگاه‌ها تنها به ماده ۶۹۷ و ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی استناد می‌کنند.

مهلت شکایت اعاده حیثیت

در قانون برای شکایت اعاده حیثیت مهلت خاصی در نظر گرفته نشده است. با این‌حال،‌ علی‌رغم اینکه این شکایت دارای مهلت و زمان‌بندی خاصی نیست، برای رعایت مصالح و پیشگیری از تضییع حقوق افراد، شخص آسیب دیده بهتر است در اولین زمان ممکن، بعد از اینکه از اتهام مطرح شده تبرئه شد، برای اعاده حیثیت و طرح شکایت افترا اقدام کند.

مجازات اعاده حیثیت کیفری

بر اساس  ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی، دادگاه مخیر است که مرتکب افترا را به یک ماه تا یک سال حبس و یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم کند.

همچنین بر اساس ماده ۶۹۸ قانون مجازات، در صورتی‌که افترا به دلیل نشر اکاذیب بوده باشد و موجب ورود ضرر مادی یا معنوی به غیر شده باشد، دادگاه مرتکب را به حبس تعزیری از ۲ ماه تا دو سال و یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می‌کند. علاوه بر این در صورت امکان شرایط اعاده حیثیت شخص مورد افترا را نیز فراهم می‌کند.

چگونه دادخواست اعاده حیثیت تنظیم کنیم؟

شخصی که به دلیل طرح شکایت واهی از او، دچار هتک حیثیت و بی‌آبرویی شده است، می‌تواند در صورت وجود شرایط لازم، با طرح شکایت به دادگاه، از افترا زننده شکایت کند. به همین منظور، این فرد قربانی باید بعد از اثبات بی‌گناهی‌اش در دادگاه، بر طبق ماده ۶۹۷ قانون مجازات، شخصی را که به او اتهام ناروا زده است مورد تعقیب کیفری قرار دهد. به همین منظور باید شکایت افترای خود را به دادسرا تقدیم کند و درخواست تعقیب، تحقیق و محکومیت بدهد. در مرحله بعد دادسرا از افترا زننده می‌خواهد که در جلسه رسیدگی حاضر شود و اظهارات و دفاعیات خود را ارائه کند. در صورتی‌که سونیت و اتهام ناروای وی اثبات شود،‌ برایش کیفرخواست صادر می‌شود و پرونده برای رسیدگی به داداگاه عمومی جزایی منتقل می‌شود.

لازم به ذکر است؛ درصورتی شخص شاکی می‌تواند برای اعاده حیثیت خود درخواست بدهد که موارد زیر محقق شده باشد:

    • باید به او یک اتهام ناروا یا افترا وارد شده باشد.

از نظر قانون، جمله توهین‌آمیز و اتهام ناروا، کلام و عبارتی است که موجب بدنامی و هتک حیثیت فرد شود. علاوه بر این ممکن است جمله‌ای بوده باشد که نشان‌دهنده تحقیر، اهانت و یا استهزا بوده باشد.

    • جمله گفته شده باید موجب هتک آبرو شده باشد.

به عبارت دیگر اتهام وارد شده یا جمله‌ای که به فرد متضرر نسبت داده شده است، باید حتما موجب ورود ضرر شده باشد و آبرو و حیثیت او را لکه‌دار کرده باشد.

نقش وکیل در شکایت اعاده حیثیت

برای احقاق حقوق و جبران خسارت وارد شده، لازم است که شخص آسیب‌دیده فورا از افترازننده شکایت کند. برای اینکه روند رسیدگی به شکایت تسهیل و تسریع شود، بهتر است حتما از مشاور حقوقی و وکیل با تجربه مشورت بگیرید. وکیل می‌تواند به شما در تنظیم دادخواست اعاده حیثیت کمک کند.

نمونه شکایت اعاده حیثیت

در ادامه می‌توانید یک نمونه شکایت اعاده حیثیت برای جرم افترا را مشاهده کنید:

با سلام

احتراماً به استحضار می رساند:

اینجانب با طرح شکواییه‌ای از جانب مشتکی عنه در دادسرا …… شعبه ……. به شماره پرونده ……….. به اتهامات ………… متهم شدم. از آن جایی که اتهامات مشتکی عنه نسبت به بنده واهی بوده و از اثبات آن عاجز مانده اند، قرار منع تعقیب به نفع اینجانب صادر گردید. لذا با توجه به ادله اینجانب که شامل تصویر مصدق قرار صادره از دادسرا به شماره ……… مورخ ………. و محتوای پرونده ………… و همچنین به استناد ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامی تعزیرات، تعقیب و مجازات مشتکی عنه را به اتهام افترا استدعا دارم.

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 17:08 | تعداد بازدید : 15 | نظرات (0)

سرقت عبارت است از «ربودن مال متعلق به غیر» که یکی از جرایم حدی محسوب می‌شود. بسیاری از افرادی که وسیله نقلیه آن‌ها مورد سرقت قرار می‌گیرد نمی‌دانند چه‌کار کنند و حتی با سارق درگیر شده و صدمه‌ای به خود یا شخص سارق وارد می‌کنند. در این مطلب سعی داریم شما را با برخی نکاتی که در مورد سرقت خودرو باید بدانید، آشنا کنیم.

مال مسروقه قابل برگشت است

یکی از نکات مهم در مورد جرم سرقت اموال، مسأله «بازگرداندن مال مسروقه» است. ابتدا باید گفت که در تمام جرایمی اگر از نظر حقوقی، مال و طلبی از صاحب حق در راستای ارتکاب جرم از بین رفته است، باید برای بازپس گیری آن‌ها، به دادگاه‌های حقوقی مراجعه کند. به موجب ماده ۲۱۳ قانون مجازات اسلامی جدید،  نیازی به طرح دعوای مجدد در دادگاه حقوقی نیست و قاضی دادگاه رسیدگی کننده به جرم سرقت، به طور خودکار به پس دادن خودروی مسروقه به مالک آن نیز دستور خواهد داد. اگر خودروی مسروقه تلف شده باشد یا به هیچ وجه به آن دسترسی نباشد، باید قیمت آن به صاحب مال پرداخت شود که قیمت روز پرداخت، ملاک است. بنابراین اگر از روز سرقت شدن اتومبیل تا روز پرداخت وجه اتومبیل، قیمت خودرو در بازار دچار نوسان باشد، باید قیمت بازاری روز پرداخت قیمت در نظر گرفته شود. به این موضوع در علم حقوق اصطلاحاً قیمت «یوم الادا» گفته می شود.

هتک حرز یعنی چه؟

سرقت خودرو

طبق موازین قانونی حرز عبارت است از مکان متناسبی که مال عرفا در آن از دستبرد محفوظ می‌ماند. در ضمنهتک حرز نیز عبارت است از نقض غیرمجاز حرز که از طریق تخریب دیوار یا بالا رفتن از آن یا باز کردن یا شکستن قفل و امثال آن محقق میشود. به این ترتیب مکان نگهداری خودرو مثل پارکینگ شخصی، یک حرز نسبت به اتومبیل محسوب می‌شود. در هتک حرز لزومی به تخریب در و دیوار پارکینگ نیست، بلکه طبق قانون صرف باز کردن در پارکینگ به هر وسیله باعث تحقق عنوان حقوقی «هتک حرز» خواهد شد. طبق قانون دزدیدن اتومبیل از پارکینگ به طور مخفیانه می‌تواند باعث تشکیل یک جرم سرقت حدی شود. یعنی مجازات مجرم مجازات سنگین قطع دست خواهد بود.

تشریفات رسیدگی سرقت خودرو

سرقت خودرو

در خصوص فرایند بررسی پرونده سرقت خودروی مسروقه باید گفت که پس از اعلام جرم مذکور به کلانتری محل وقوع جرم و تشکیل پرونده، مراتب به دادسرای محل وقوع جرم اعلام می شود. معمولاً در پرونده های مربوط به سرقت خودرو برخلاف سایر جرایم، پرونده برای بررسی و تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی ارسال می‌شود. در اداره آگاهی تجسس کافی در مورد سرقت خودرو صورت گرفته و تحقیقات دادسرا به این ترتیب راحت تر خواهد شد. همان طور که گفته شد نیازی به تقدیم دادخواست به دادگاه کیفری برای پس گرفتن خودرو نبوده و دادگاه کیفری ضمن حکم خود سارق را به پس دادن خودرو نیز محکوم می کند. بنابراین نیازی به پرداخت هزینه اضافه‌ای از طرف مالک خودرو از جنبه حقوقی قضیه نیست.

وظیفه مالک خودرو

امروزه مالکان خودرو باید اتومبیل خود را به وسایل ایمنی نظیر دزدگیر و قفل خودکار و نظایر آن برای جلوگیری از به سرقت رفتن آن مجهز کنند. مالکان خودرو مخصوصاً در مواردی که با تهدید خودروی آنها سرقت می‌شود، باید به نکته مهمی توجه داشته باشند. مسأله مهم این است که در راستای دفاع از مال خود باید شرایط دفاع مشروع را کاملاً رعایت کنند. یعنی این که اگر در این مرحله مرتکب ضرب و جرح یا احیاناً قتل سارق شدند، باید شرایط دفاع مشروع از نظر قانون فراهم شود وگرنه آن ها نیز به نوبه خود از نظر دادگاه مجرم جدیدی تلقی خواهند شد. طبق موازین دفاع مشروع، صاحب مال باید متناسب با تهدید و تجاوز سارق از خود عکس العمل نشان دهد. در ضمن اقدام مدافع باید ضرورت داشته باشد، یعنی به وسیله قانونی دیگر نظیر کمک گرفتن از دیگران یا نیروی انتظامی امکان نداشته باشد و تنها راه خلاصی از دست مجرم، دفاع باشد

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 17:06 | تعداد بازدید : 6 | نظرات (0)

اگر حداقل یک بار هم درگیر مسائل حقوقی و دادگاه و دادسرا شده باشید، با موجی از کلمات و اصطلاحات خاص و گیج کننده روبرو گشته اید که شاید در گفتگو های روزمره خود هرگز آن ها را نشنیده اید.

غریب بودن این کلمات و ندانستن معنا و مفهوم این اصطلاحات، بخصوص در مواقعی که در مسائل و گرفتاری های حقوقی و دادگاه ها مطرح شود، موجب هراس و اضطراب در افراد می گردد.

حال آنکه بسیاری از این اصطلاحات معانی و مفاهیم روانی دارند و بی شک دانستن آن ها به بهتر فهمیدن مسائل حقوقی کمک می کند. در ادامه برخی از کلمات و اصطلاحات پرکاربرد حقوقی همراه با معنی و مفهومشان ذکر شده اند.

ترکه

دارایی متوفی که بدهی وواجبات مالی وثلث از آن خارج شده است.

تسبیت

ضرر زدن به مال غیر که منشاء ضرر بوسیله خود مرتکب به هدف هدایت نشده ولی بر اثر تقصیر یا بی مبادلاتی و غفلت و عدم احتیاط او ضرری متوجه دیگری می شود مانند آنکه گوسفندان بواسطه عدم مراقبت به مزرعه گندم دیگری رفته و چرای آنها موجب ضرر به کشاورز گردد. یا زنجیر سگ را محکم نبندند و سگ به عابرین حمله کند.

تسلیط

برابر این اصل هر کس حق هر گونه تصرف که مخالف شرع نباشد، دارد از این رو هر مالکی نسبت به مایملک خود حق هر گونه تصرف وانتفاعی دارد مگر آنکه قانون استثنا کرده باشد. برای هر کس حق ساخت وساز در ملک شخصی اش دارد ولی برابر مقررات شهرداری نمی تواند بیش از چند طبقه معین شده درضوابط وآیین نامه های مربوط اقدام به ساخت آپارتمان نماید.

تسلیم

تسلیم درعقد بیع عبارت است ازاینکه فروشنده مال مورد معامله را به خریدار و خریدار بهای معامله را به فروشنده که منتقل کرده است به استیلا و تصرف او در آورد و دراختیارش قرار دهد.

تصدیق انحصار وراثت

گواهی است که به موجب آن ورثه متوفی از دادگاه در خواست صدور آن را می کنند تا وراث متوفی به عدد واشخاص معین ومعلوم شود به این گواهی،گواهی حصر وراثت نیز گفته می شود.

تصرف

عبارت است از اینکه مالی در اختیار کسی باشد واو بتواند نسبت به آن مال تصمیم گیری کند.

تصرف عدوانی

تصرفی است که بدون رضایت مالک مال غیر منقول از طرف کسی صورت گرفته باشد.در معنی عام کلمه تصرف عدوانی عبارت است از خارج شدن مال از استیلا و تصرف مالک آن مال بدون رضایت اش.

تصرف مالکانه

اگر کسی متصرف مالی باشد فرض قانونی آن است که تصرف او مالکانه است مگر آنکه خلافش ثابت شود برای مثال ساعتی که در دست الف است یا فرشی که در خانه اوست فرض آن است که او مالک آن اشیاءاست این فرض تا زمانی اعتبار دارد که با دلیل دیگر خلافش به اثبات نرسیده باشد.

توجه داشته باشید که صرف دانستن معنی و مفهوم کلمات و اصطلاحات حقوقی باعث نمی شود که فردی حقوقدان باشد و پیگیری و حل مسائل حقوقی حتما باید تحت نظر وکیل و کارشناس حقوقی متخصص انجام شود.

تضمین

دادن وثیقه چه وجه نقد باشد یا غیر آن مانند خانه وچه سپردن ضامن مانند دادن یک فقره چک برای تضمین حسن انجام کار یا تخلیه.

تعزیر

مجازاتی است که نوع (شلاق،حبس،جزای نقدی و....)ومیزان آن(یکسال حبس،ده ضربه شلاق،ده میلیون ریال)در شرع نیامده وتوسط قاضی تعیین می شود. در حال حاضر در کشور ما در قانون مجازات اسلامی انواع مجازات های تعزیری برای جرایم ارتکابی تعیین شده است.برای مثال مجازات خیانت در امانت 6 ماه تا سه سال حبس تعزیری است.

حد

مجازاتی است که نوع، میزان و نحوه انجام آن (کیفیت و کمیت آن ) توسط شرع الهی مشخص شده است و مراجع قضائی و قضات از این اختیار برخوردار ‌نمی‌باشند که در مورد نوع، کیفیت، میزان و حدود شرعی تصمیم گیری نمایند و یا آن را تغییر دهند.

تعدی

تجاوز ازحدود اجازه یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری.

تعرفه

صورت قیمت ارقام کالا.

تعلیق مجازات

تحت شرایطی محکوم به مجازات می تواند از امتیازات این تاسیس حقوقی استفاده کند ومجازات مقرر در حکم در مورد او به اجرا در نیاید.چنانچه در مدت ایام تعلیق که از دو تا 5سال است مرتکب جرم شود علاوه بر مجازات جرم ارتکابی مجازات جرم قبلی که به اجرا در نیامده نیز در مورد اجرا خواهد شد(به ماده 25قانون مجازات اسلامی رجوع شود)

تقصیر

از نظر حقوق به ترک عملی که شخص ملزم به انجام آن است یا ارتکاب عملی که شخص از انجام دادن آن منع شده گویند.برای مثال برابر قانون اشخاصی که دارای تخصص هستند وعلم ومهارت شان در کمک به مصدومین حادثه موثر است تکلیف دارند که به مصدومین کمک کنند ترک این عمل نوعی تفصیر است.(تعدی) ویا اینکه مستاجر نباید از ساختمان مسکونی برای راه اندازی کارگاه استفاده کند (تفرط)

تلف

ازبین رفتن مال بدون دخالت مستقیم یا غیر مستقیم مالک یا شخص دیگر.

تلف مبیع قبل از قبض

اگر مال مورد معامله قبل از تسلیم وبدون تقصیر و اهمال از سوی فروشنده،تلف شود معامله خود بخود فسخ می شود و بهای معامله باید به مشتری پس داده شود.

توقیف اجراء حکم

قطع موقت اجراء حکم یا قرار به دستور مقام صلاحیتدار پس از شروع به اجراء.

توقیف اجرایی

توقیف مال مدیون یا محکوم علیه از طریق اجرا<ثبت یا اجرای احکام دادگستری این توقیف مانع از تصرف مالک در مال خود می باشد.

توقیف دادرسی

در دعاوی مدنی پس از شروع به محاکمه در مواردی که قانون تصریح می کند مرجع رسیدگی می تواند برای مدتی دادرسی را متوقف سازد مانند هنگامی که یکی از اصحاب دعوی فوت می کند.

تهاتر

یکی از اسباب سقوط تعهدات است به موجب تهاتر دو طرف که دارای تعهدی متقابل هستند وموضوع تعهدشان (اعم از اینکه وجه نقد یا اشیاءباشد مثل برنج،گندم و...)به تعداد مساوی با یکدیگرسلقط می شوند. این تهاتر می تواند با اراده طرفین یا به حکم قانون یا حکم دادگاه باشد.

همیشه به یاد داشته باشید که در پیگیری یک پرونده حقوقی علاوه بر داشتن دانش حقوقی، نیاز است که بر آیین دادرسی و رویه قضایی تسلط کافی داشت و در فن دفاع متخصص بود. لذا همیشه در مسائل حقوقی خود با وکیل و کارشناس حقوقی مشورت و همفکری داشته باشید.

 

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 17:03 | تعداد بازدید : 7 | نظرات (0)

در دادگاهها و دادسراها برای این که کار مردم و پرونده‌های آنها سریعتر انجام گردد باید خود آنها یک سری نکات و موارد را رعایت کنند که کارشان با تاخیر و کندی انجام نشود.

نحوه صحبت در دادگاه هم برای مردم عادی حائز اهمیت میباشد هم وکلا که اولین و مهمترین اصل، نحوه ی صحبت در دادگاه و استفاده از کلمات در محضر قضات و دادستان و نماینده آنان می باشد که در این نوشته به پر اهمیت ترین آن ها اشاره شده است.

نحوه حرف زدن و رفتار در دادگاه

صحبت کردن در دادگاه دارای اهمیت بسیاری زیادی است و تاثیر به سزایی در نظر قاضی و رویه دادگاه داشته باشد. صحبت کردن شما در دادگاه می تواند شما را پیروز یا حتی بازنده پرونده کند.

نحوه حرف زدن و رفتار در دادگاه

برخی نکات که باید در صحبت و رفتار در دادگاه به آنها توجه کرد:

  • سوالات خود را از هر اتاق دادگاه نپرسید، زیرا وقتی به یک ساختمان قضایی رجوع کنیم هر کدام از آنها اتاق اطلاعات دارند در این صورت کارمندان و کارکنان را خسته نمی کنید.
  • با کارکنانی که در دادگاه مشغول به کار هستند با تندی و زبان تلخ صحبت نکنید.
  • از کارمندان و کارکنان در حد توانایی و حیطه کاری آنها انتظار داشته باشید. و اگر انتظار شما بیش از حیطه کاری آنها باشد ممکن است که سیر و مسیر پرونده را متوقف کند.
  • برای رفتن به دادگاه ها تلفن خود را خاموش کرده و در راهروهای دادگاه با تلفن همراه صحبت نکنید.
  • وقتی در سالن انتظار هستید به توصیه های دیگران گوش نکنید چرا که در قالب قانون ممکن است که از شما سوء استفاده کنند.
  • بدون اجازه قاضی وارد اتاق او نشوید. همچنین صحبت های طرف مقابل خودتان را قطع نکنید به هیچکس بی احترامی نکنید و سعی کنید که فقط از خود دفاع کنید.
  • درب اتاق قاضی را نیمه باز نگذارید و از لای درب اتاق قاضی را نگاه نکنید. در اتاق قاضی و یا بیرون از اتاق قاضی تجمع نکنید.
  • با اشاره و تکان دادن سر، منشی، قاضی و یا افراد دیگر را به بیرون فرا نخوانید که این عمل قاضی را بسیار عصبانی می کند. عمل صحیح این است که شما با اجازه قاضی از او بخواهید که با منشی او قصد صحبت کردن دارید.
  • هیچ وقت دنبال این که بستگان قاضی را پیدا کنید و از طریق آن ها حرف های تان را به قاضی برسانید نباشید زیرا این عمل بسیار زشت می باشد.
  • از اینکه قاضی را در سالن ببینید و از او در مورد پرونده خود سوال کنید بپرهیزید، اجازه دهید قاضی و کارمندان به اتاق خود برگردند و بعد از آن از آنها سوال کنید.
  • هر اقدامی که قاضی انجام می دهد و یا هر رایی که می دهد بر اساس قانون می باشد نیاز نیست دلیل آن را برای شما بازگو کند.
  • با کسی که در مورد قاضی با شما صحبت می‌کند و از قاضی بدگویی می کند صحبت نکنید زیرا این کار باعث ذهنیت منفی از قاضی در ذهن شما می گردد.
  • این قضیه که قاضی صبور میباشد درست است اما امکان دارد که قبل از شما با اشخاص دیگری درگیر شده باشد و یا آن را عصبانی کرده باشند در این صورت لحظه‌ای سکوت کنید و بعد خواسته خود را بیان کنید.
  • تا جایی که امکان دارد سلام کسی را به قاضی نرسانید چون این قضیه ایجاد بار منفی در ذهن قاضی می کند.
  • ممکن است که به صورت تصادفی قاضی پرونده در محل شما زندگی کند و یا یکی از دوستان دوران کودکی شما باشد که در این صورت صدا کردن او به اسم کوچک کار قشنگی نمی باشد.
  • اگر که قصد این را دارید که از کسی شکایت کنید باید در زمانی که شکایت را مطرح می‌کنید، مبلغ هزینه دادرسی را هم پرداخت کنید.
  • اگر یک زمانی پرونده شما به طول انجامید این را بدانید که در پاسخگویی به قاضی تاخیر کرده‌اند؛ به عنوان مثال قاضی از کارشناس یا پزشکی قانونی جوابی را خواسته ولی هنوز به دست قاضی نرسیده است.
  • شهادت دادن بستگان، در پرونده مورد نظر چندان تاثیری ندارد مگر قاضی آنها را احضار کرده باشد.
  • این را باید بدانید که مقاماتی که در دادسرا مشغول به کار هستند عبارتند از: دادستان، معاون دادستان، بازپرس، دادیار و مقامات قضایی دادگاه هم عبارتند از: رئیس دادگاه، دادرس دادگاه، مستشار یا مشاور دادگاه.
  • اگر بخواهید از کسی شکایت کنید باید مدارک و ادله کافی داشته باشید به همین دلیل قاضی نمی‌تواند به درستی رای را برای شما صادر کند زیرا نمی‌توان به محض تشکیل پرونده و شکایت تعقیب شخص مقابل شروع شود پس باید برای گفته های خود دلیل و مدرک داشته باشید.
  • اگر به دادگاه می روید باید شماره پرونده خود را حفظ کنید و یا آن را یادداشت کنید زیرا در مراحل بعدی پیدا کردن پرونده شما بدون شماره پرونده مشکل و دشوار میباشد.
  • به موقع و سر وقت رسیدن در دادگاه بسیار مهم می باشد؛ زیرا بعد از شما، زمان رسیدگی به پرونده دیگری می باشد.
  • گاهی قاضی پرونده خارج از نوبت دفتر، وقت رسیدگی می دهد که در این مواقع باید از خود قاضی یا وکیل سوال کرد.
  • در وقت قانونی و اداری می توانید از کارمندان سوال کنید و در غیر این صورت آنها وظیفه برای پاسخ دادن به این سوالات ندارند.
  • درخواست هایی که از قاضی داری باید به صورت کتبی باشد.
  • هیچگاه فرزندان کوچک خود را به دادگاه نبرید.

نحوه حرف زدن و رفتار در دادگاه

چگونه می توانیم در دادگاه از حق خود دفاع کنیم؟

دستگاه های قضایی بدون هیچ گونه تعصب و قصد دفاع کردن از کسی حکم صادر میکنند. و با توجه به شواهد و مدارکی که در پرونده وجود دارد حکم خود را صادر می‌کنند. پس وقتی که حکمی بر علیه شخصی صادر شود نباید بر صادرکننده حکم خرده گرفت، زیرا در بعضی از موارد به دلیل نداشتن دلایل قانونی و ناقص بودن قانون در بعضی موارد اتفاق می افتاد.


بیشتر بخوانید: چگونه قاضی شویم؟


پس مردم باید یک آشنایی مختصر نسبت به موارد قانونی و دلایل قانونی و قضایی داشته باشند.

به طور مثال شخصی برای گرفتن حق خود باید به موارد زیر آشنایی داشته باشد:

اقرار، شهادت، سوگند و علم قاضی

  • اقرار یکی از اصلی‌ترین دلایل قانون بوده و در ثابت کردن موضوع بسیار مهم می باشد. اقرار بسیار نافذ و معتبر می باشد، مگر اینکه با بررسی کردن پرونده طرف مقابل، قاضی پرونده شواهد و مدارک را بر خلاف اقرار ببیند که در این صورت دادگاه تحقیقات لازم را انجام می‌دهد و در زمان صادر کردن رای مدارکی را که خلاف اقرار بود را ذکر می‌کند.
    ماده قانونی اقرار این دو ماده می باشند ماده ۱۶۶ و ۱۶۷ قانون مجازات اسلامی اقرار باید با لفظ یا نوشتن باشد و در غیر این صورت با فعل از قبیل اشاره نیز واقع می شود و در هر صورت باید روشن و بدون ابهام باشد. همچنین اقرار باید قطعی باشد و اقرار معلق و مشروط معتبر نیست.
    اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده در حین اقرار، عاقل، بالغ و مختار باشد و اقراری که تحت اکراه، اجبار، شکنجه یا اذیت و آزار روحی یا جسمی گرفته شود، فاقد ارزش و اعتبار است و دادگاه مکلف است از متهم تحقیق مجدد نماید.
  • شهادت یک دلیل دیگر در اثبات امور کیفری می باشد به این معنی است که شخص دیگری غیر از کسانی که طرفین دعوا هستند آنچه را که دیده و یا اتفاق افتاده است و به آن واقف است را برای قاضی تعریف می کند.
  • سوگند هم یکی دیگر از ادله اثبات دعوا میباشد که ماده قانونی آن به شرح زیر است بر اساس ماده ۲۰۱ قانون مجازات اسلامی سوگند عبارت از گواه دادن خداوند بر درستی گفتار ادا کننده سوگند است.
  • علم قاضی آخرین دلیل برای اثبات ادله می باشد که ماده قانونی آن به شرح زیر است: ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی آورده است: یقین حاصل از مستندات روشن در امری که نزد وی مطرح می شود و در مواردی که مستند حکم، علم قاضی است، وی موظف است قرائن و دلایل واضح مستند علم خود را به طور صریح در حکم قید کند.

چگونه باید با قاضی در دادگاه صحبت کرد

چگونه باید با قاضی در دادگاه صحبت کرد

صحبت در زمان مشخص و تعیین شده

اگر زمانی به دلایل مختلف از قبیل نبودن وقت کافی و یا فراموش کردن مواردی که قرار بود بیان کنید خارج از وقت مورد نظر با قاضی صحبت نکنید بلکه موارد فراموش کرده را و گفته نشده را در برگه ای بنویسید و به منشی قاضی بدهید تا به دستگاه قاضی برساند.

آشنا کشی و آشنا بازی انجام ندهید.

اگر قرار است که پرونده شما روال عادی خود را طی کند و طولانی نشود، دنبال یک آشنا که یکی از نزدیکان قاضی باشد و یا دوست مشترکی بین شما و قاضی وجود داشته باشد نگردید چرا که به این دلیل شک و گمان بر این سمت می رود که شما در این پرونده مشکل دارید و یا مقصر هستید زیرا ملاقات کردن قاضی در خارج از دادگاه ظاهر زیبایی ندارد.

حرف های رکیک ناپسند و فحاشی نکنید

یک دلیلی که می تواند رای قاضی را نسبت به شما عوض کند و یا رویه پرونده را برگرداند این می باشد که شما در جلسه دادگاه به طرف مقابل فحاشی کنید که در این صورت ممکن است قاضی پرونده شما را از اتاق بیرون کند.

شماره پرونده خود را به همراه داشته باشید و آن را یادداشت کنید

زیرا در مراجعات بعدی شماره پرونده برای شما لازم و اجباریست اگر آن را نداشته باشید ساعت‌ها برای پیدا کردن آن زمان می برد.

در وقت مناسب و موقعیت مناسب صحبت کنید

زمانی که در اتاق قاضی هستید در حال ترک کردن شکایت می باشید به حرفها و صحبت های بیجای طرف مقابل اهمیت ندهید همچنین که وقتی قاضی به او اجازه صحبت کردن داده است حتی اگر به دروغ صحبت هایی را بیان می کند نباید صحبت‌های او را قطع کنید و اجازه این کار را ندارید. هر کسی مختار است به هر روشی از خود دفاع کند و شاید بخواهد که خیال پردازی برای خود داشته باشد.

قسم نخورید

قسم خوردن در حضور قاضی مراحل و شیوه خاص خود را دارد و در موارد دیگر شما نباید بیجا شروع به قسم خوردن کنید و به هر کسی متوسل شوید به جان مادرم، به جان بچه هام و از این دست قسم ها.

تیم کشی نکنید

برای ثابت کردن حرف های خود نیازی نیست تمامی اقوام خانواده خود و در و همسایگان را به محضر دادگاه بیاورید، زیرا وقتی شکایت و دادخواست خود را مطرح کردید آوردن اطرافیان به دادگاه بر اساس نظر قاضی و صلاحدید آن می‌باشد.

نحوه و چگونگی صحبت کردن و رفتار با قاضی

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 17:01 | تعداد بازدید : 6 | نظرات (0)

رساندن پیام، نامه و پیغام در لغت را ابلاغ می گویند. در  فرایند های دادگاهی می بایست خود فرد از این ابلاغ خبردار شود، اما همیشه قابل اجرا نیست و در مواردی می توان این ابلاغ را به کسی جز شخص اصلی داد. طبق آیین دادرسی مدنی، هیچ حکم یا قرارداد را بدون اینکه حضوری باشد یا به صورت دادنامه و رونوشت گواهی و به طرفین یا وکیل آن ابلاغ شود، نمی توان اجرا کرد. یعنی تنها در حالتی می توان حکمی را اجرا کرد که یا خود فرد در فرایند دعوا حضور داشته باشد یا دادنامه دعوا به وکیل او ابلاغ شده باشد.

ابلاغ الکترونیکی سامانه ثنا چیست؟

این درگاه با همت مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضایی طراحی شده و یکی از بزرگترین و مهمترین اقدامات قوه قضاییه در سال ۹۵ می باشد. اساس این برنامه عدالت الکترونیکی در بستر شبکه ملی می باشد.

به موجب قانون ۱۷۵ آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، قوه قضاییه وظیفه دارد تا اوراق را با استفاده از سامانه های الکترونیکی یا مخابراتی به ثبت برساند و به همین جهت همه مراجعان باید برای دریافت اوراق قضایی و پیگیری به سامانه الکترونیکی ثنا مراجعه کنند.

پس تمامی امور اوراق قضایی فی الواقع از طریق سامانه ثنا انجام می شود که باعث سهولت و تسریع در کارهای طرفین دعوا، نماینده قانونی آن ها، دفاتر خدماتی قضایی، کارشناسان، ظابطان قضایی و سایر اشخاص مرتبط شده است. تمامی ابلاغیه ها به حساب کاربری شخص ارسال شده و از طریق پیامک به فرد ارسال می گردد.

امروزه تمامی امور مربوط به ابلاغ اوراق قضایی از طریق سامانه ثنا انجام می گردد و در درب منازل دیگر هیچگونه ابلاغیه ای به صورت فیزیکی فرستاده نمی شود. پس اهمیت استفاده از سامانه ثنا بسیار است و برای ثبت نام در این سامانه می توانیم این کار را در منزل هم انجام دهیم، اما جهت تایید ثبت نام باید به یکی از دفاتر خدمات قضایی مراجعه کرد.

ثبت نام در سامانه ثنا

۴ گام ثبت نام در سامانه ثنا

برای مشاهده و دریافت ابلاغیه الکترونیکی باید مراحل زیر را برای ثبت نام در سامانه ابلاغ الکترونیک (ثنا) انجام دهید:

    1. گام اول: ورود به سامانه ثنا از طریق آدرس الکترونیکی http://sana.adliran.ir/Sana .
    2. گام دوم: ورود اطلاعات مطابق کارت ملی همه مشخصات خود را وارد نمایید.
    3. گام سوم: دریافت کد رهگیری بعد از تکمیل فرآیند ثبت نام،یک کد تحت عنوان کد رهگیری به شماره تماس یا آدرس پست الکترونیکی(ایمیل)که قبلاً در سامانه وارد نموده‌اید برای شما ارسال می‌شود.
    4. گام چهارم: فعال‌سازی ثبت نام
  • با مراجعه به یکی از دفاتر خدمات الکترونیکی قضایی، و به همراه داشتن شناسنامه، کارت ملی و کد رهگیری فعال سازی ثبت نام خود را درخواست کنید.
  • در این بخش به شما یک رمز شخصی و قضایی داده می شود که برای حفظ اطلاعات فردی خود از ارائه آن به دیگران خودداری کنید.

 

 توجه داشته باشید که سامانه ثنا را با سنا اشتباه نگیرید.
سامانه سنا یک درگاه برای ثبت روزمره معادلات ارزی و یک شیوه بانکداری نوین است و کاملا با سامانه ثنا تفاوت دارد.

نحوه مشاهده ابلاغیه الکترونیک در سامانه ثنا

بعد از ایجاد یک حساب در سامانه اگر:

  • علیه شخصی اقامه دعوا کنید
  • یا کسی با شما وارد دعوایی بشود
  • یا به نسبت جو موجود طرف دعاوی کیفری یا حقوقی قرار بگیرد

تمامی ابلاغیه های صادره از شعبه های دادگاه یا دادسراها در درگاه مربوط به شما ثبت و با پیامک به اطلاع شخص می رساند.

ابلاغ الکترونیکی

آثار ابلاغ الکترونیکی سامانه ثنا

از حائز اهمیت ترین نکات در خصوص این سامانه آن است که به قدر کفایت کافی و معتبر می باشد. مثلا شخص نمی تواند ادعا کند چون از طریق الکترونیکی به او خبر داده شده به هر دلیلی اطلاع ندارد یا نمی تواند بگوید نقصی در سامانه وجود داشته که باعث بی اطلاعی او شده.

اهداف راه اندازی سامانه ثنا

  • ثبت شکایت
  • پیگیری و ارائه دادخواست‌ها
  • پیگیری و ارائه اظهارنامه‌ها
  • محاسبه هزینه دادرسی
  • افزایش سطح رضایت‌مندی شهروندان و طرفین دعوی
  • جلوگیری از اتلاف زمان و اطاله دادرسی
  • صرفه‌جویی در منابع انسانی و هزینه‌های مبادله مرسولات پستی
  • افزایش اثربخشی ابلاغ‌های حقیقی و کاهش مشکلات ناشی از ابلاغ‌های قانونی
  • ارتقاء کیفی سلامت قضائی و اداری
  • احترام به حریم خصوصی افراد و کاهش سطح بروکراسی اداری
ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 16:59 | تعداد بازدید : 11 | نظرات (0)

یکی از اصطلاحاتی که اشخاص درگیر در جریان رسیدگی به پرونده‌های قضایی بسیار با آن مواجه می‌شوند «دادنامه» است. معمولا پس از پایان بررسی‌های لازم درمورد پرونده‌های قضایی یک رأی قضایی و پس از‌ آن دادنامه صادر می‌شود.

یکی از اصطلاحاتی که اشخاص درگیر در جریان رسیدگی به پرونده‌های قضایی بسیار با آن مواجه می‌شوند «دادنامه» است. معمولا پس از پایان بررسی‌های لازم درمورد پرونده‌های قضایی یک رأی قضایی و پس از‌ آن دادنامه صادر می‌شود.

به گزارش «تابناک»؛ فرایند رسیدگی به پرونده‌های قضایی حسب اینکه موضوع مطرح‌ کیفری باشد یا حقوقی، از طُرُق مختلفی می‌تواند آغاز شود. در پرونده‌های کیفری نیز جرایم به دو نوع قابل‌گذشت و غیرقابل گذشت تقسیم می‌شوند و نحوه‌ی شروع فرایند رسیدگی در هریک از این جرایم متفاوت از دیگری است.

در جرایم قابل ‌گذشت آغاز جریان رسیدگی قضایی به پرونده منوط به آن است که شاکی خصوصی شکایت خود را مطرح کند؛ بدین‌نحو که با تنظیم شکوائیه (شکایت‌نامه) به مراجع قضایی یعنی دادسرا مراجعه و از این طریق درخواست خود را برای رسیدگی به موضوع مورد ادعای خود به آنها اعلام کند. در جرایم غیرقابل‌گذشت نیز بدین‌نحو است که آغاز و توقف فرایند رسیدگی منوط به طرح شکایت از جانب شاکی خصوصی نیست و دادستان نیز به‌عنوان مدعی‌العموم می‌تواند تعقیب پرونده‌ی کیفری را آغاز کند و آن را برای انجام تحقیقات به بازپرس ارجاع دهد.

در موضوعات غیرکیفری که از آن به موضوعات حقوقی تعبیر می‌شود، رسیدگی به موضوع صرفا زمانی صورت می‌گیرد که شخص مدعی، دادخواست یا درخواست خود را تنظیم و با مراجعه‌ به دادگاه‌های حقوقی از مراجع قضایی رسیدگی به پرونده‌ی خود را درخواست کند؛ به‌ عبارت دیگر در موضوعات حقوقی مراجع قضایی به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانند پیش از درخواست طرفین اختلاف، رسیدگی به پرونده‌ی قضایی را آغاز کنند.

دادنامه چیست؟

در هر صورت پس از آنکه رسیدگی به پرونده‌ی قضایی به یکی از روش‌های ذکرشده آغاز گردید، قاضی مکلف است که تشریفات قانونی مربوط به دادرسی عادلانه (مانند آنکه پس از تعیین و ابلاغ وقت رسیدگی، جلساتی را با حضور طرفین تشکیل داده و به ادعا‌ها و ادله‌ی هریک از آنها گوش فرا دهد) را اجرا کرده و پس از آن با انجام بررسی‌های لازم و استنباط یا استخراج حکم قانونی، در بازه‌ی زمانی خاصی که توسط قانون‌گذار تعیین شده‌است، تصمیم نهایی (رأی) خود را که می‌تواند به‌صورت حکم یا قرار باشد، صادر کند.

به ‌عبارت بهتر قاضی پس از شروع رسیدگی به پرونده نمی‌تواند به ‌بهانه‌ی اجمال، ابهام یا سکوت قوانین از صدور رأی خودداری کند. همان‌طور که پیشتر نیز ذکر شد، رأی دادگاه می‌تواند حکم یا قرار باشد، اما در هر صورت این رأی در قالب دادنامه صادر می‌شود و می‌توان چنین گفت که دادنامه به رأی مکتوب قاضی گفته می‌شود؛ بنابراین، ممکن است قاضی پس از انجام بررسی‌های لازم در خصوص پرونده‌ی کیفری یا حقوقی تصمیم خود را بگیرد و رأی صادرشده را با صدای بلند اعلام کند. در این موارد نیز می‌توان گفت که قاضی رأی صادر کرده‌ است اما نمی‌توان از صدور دادنامه سخن گفت، زیرا دادنامه به رأیی گفته می‌شود که به‌صورت مکتوب درآمده باشد.

صدور رأی به‌ صورت مکتوب و در قالب دادنامه به این صورت است که یک نسخه را قاضی صادر‌کننده‌ی رأی دست‌نویس می‌نویسد و در انتهای آن امضای خود را درج می‌کند و پس از او، این دادنامه تایپ شده و سپس برای طرفین یا وکلای آنان ابلاغ می‌شود. براین‌اساس چون نسخه‌ی تایپ‌شده‌ی دادنامه در اختیار طرفین قرار می‌گیرد و نسخه‌ی اصلی بایگانی می‌شود، نمی‌توان امضای قاضی را در دادنامه‌ی ابلاغ‌شده به طرفین ملاحظه کرد، بلکه در این موارد امضای مأمور ابلاغ وجود دارد.

دادنامه به‌عنوان رأی قضایی که به‌ صورت مکتوب درآمده‌ است، اجزا و قسمت‌های مختلفی دارد که عبارت‌اند از:

۱. شماره‌هایی قیدشده که می‌توان پرونده را از طریق آنها پیگیری کرد.

شماره‌ی دادنامه، شماره‌ی پرونده و شماره‌ی بایگانی شعبه ازجمله‌ی این شماره‌ها هستند که در ابتدای دادنامه و قسمت بالای آن درج می‌شوند. در میان این شماره‌ها شماره‌ی بایگانی شعبه، برای پیگیری پرونده از اهمیت بیشتری برخوردار است.
۲. مشخصات طرفین پرونده‌ی قضایی و همچنین وکلای آنان (درصورت داشتن وکیل)

اگر موضوع پرونده‌، حقوقی باشد مشخصات طرفین درگیر در پرونده به‌عنوان خواهان و خوانده و اگر موضوع پرونده، کیفری باشد تحت عنوان شاکی و مشتکی‌عنه (کسی که از او شکایت شده‌ است) در دادنامه درج می‌شود.
۳. در دادنامه‌های مربوط به پرونده‌های حقوقی، خواسته‌های خواهان نیز درج می‌شود

خواسته‌ عبارت است از تمامی اموری که خواهان از دادگاه درخواست کرده‌ که به آن رسیدگی کند و قاضی باید تصمیم خود در خصوص هر یک از آنها را در دادنامه اعلام کند. برای مثال اگر خواهان از دیگری طلب دارد و برای مطالبه وجه خود دادخواست تنظیم کرده‌ است، مطالبه‌ی وجه و همچنین مطالبه‌ی خسارت‌های دادرسی ازجمله‌ی خواسته‌هایی است که او (خواهان) در دادخواست قید می‌کند و براساس آن، در قسمت مربوط به خواسته‌ها در دادنامه نیز درج می‌شود تا قاضی تصمیم خود را در خصوص آن اعلام کند.
۴. گردش کار یکی از مهم‌ترین قسمت‌های هر دادنامه است

درواقع قاضی در این قسمت به ‌بیان دلایلی می‌پردازد که منجر به صدور دادنامه شده‌ است. برای نمونه معمولا در دادنامه‌ها بدین‌نحو است که گفته می‌شود «خواهان به خواسته‌ی فوق به طرفیت… دادخواستی تنظیم کرده/شاکی شکایتی علیه… مطرح کرده و براساس این دادخواست/شکایت‌نامه و پس از انجام تشریفات قانونی با تعیین وقت مقرر و ابلاغ وقت به آنها جلسات دادرسی تشکیل شده و سپس دادگاه با توجه به محتویات پرونده ختم دادرسی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می‌کند.» درواقع، در گردش کار، قاضی دلیلی را که منجر به شروع فرایند رسیدگی شده و همچنین تشریفات قانونی صورت‌گرفته را ذکر می‌کند.
۵. رأی دادگاه مهم‌ترین قسمت هر دادنامه‌ای است

در این قسمت، قاضیِ صادرکننده‌ی رأی ابتدا به توضیح امور موضوعی می‌پردازد و سپس جهات حکمی را بیان می‌کند. در نهایت نیز، از جمعِ میان جهات موضوعی و جهات حکمی، رأی اصلی را که معمولا یک سطر است اعلام می‌کند. منظور از امور موضوعی ماجرایی است که در گذشته در عالم واقع اتفاق افتاده‌ است. برای مثال اینکه «شخص الف در تاریخ ۹۶/۱۰/۱۰ سندی را امضا کرده که به‌موجب آن متعهد شده مبلغی را در ۹۶/۱۰/۱۵ به شخص ب بپردازد»، یک امر موضوعی است.

جهات حکمی نیز به حکمی گفته می‌شود که قانون در خصوص موضوعی که اتفاق افتاده، مقرر کرده‌‌ است؛ برای نمونه، «طبق قانون هرکس که دِین دارد باید دِین خود را ادا کند»، یک امر حکمی است. پس از بیان موضوع واقع‌شده در عالم واقع و همچنین ذکر حکم قانونی مربوط به آن، در نهایت رأی نهایی اعلام شده و برای مثال قاضی شخص الف را با استناد به این مقرره‌ی قانونی به پرداخت دین خود محکوم می‌کند. در این قسمت، پس از ذکر رأی اصلی، به قطعی یا غیرقطعی بودن (قابل اعتراض بودن) رأی نیز اشاره شده و در صورت قطعی‌نبودن قاضی قید می‌کند که طرفین تا چه زمانی برای اعتراض به آن فرصت دارند.
۶. امضای مأمور ابلاغ و همچنین نام قاضی صادرکننده‌ی رأی نیز از مواردی است که در قسمت انتهایی دادنامه ذکر می‌شود

همان‌ گونه که گفته شد، در دادنامه‌ای که به طرفین ابلاغ می‌شود، امضای قاضی صادرکننده درج نمی‌شود، بلکه این امضا صرفا در نسخه‌ی اصلی و بایگانی‌شده‌ی دادنامه ملاحظه می‌شود، ولی نام قاضی یا قضات صادرکننده‌ی رأی را می‌توان در دادنامه دید.

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 16:53 | تعداد بازدید : 11 | نظرات (0)

7 اشتباه رایج در دادگاه که با انتخاب وکیل از آنها جلوگیری می کنید

 

دادخواست اشتباه

دادخواست اشتباه را با نمونه ای توضیح دهیم.

در مطالبه چک که به نظر ساده ترین خواسته می باشد موارد اشتباه متعدد وجود دارد از جمله عدم ذکر و مطالبه خسارات دادرسی  که متاسفانه اگر در دادخواست ذکر نشده باشد بایستی مجدد برای آن درخواست رسیدگی به دادگاه بدهید.همچنین در دادگاه ممکن است طرف مقابل نسبت به دادخواست تقدیمی ایراداتی وارد نماید که بایستی به آن پاسخ داده شود.

 

بارحقوقی کلمات در دادگاه

باید بدانید کلماتی که به طور عامیانه از سوی مردم کوچه و بازار استفاده می شود با کلماتی که در دادگاه استفاده می شود متفاوت است به طور مثال در عرف عامیانه اگر شخصی چک خود را پاس نکند می گویند که فلانی کلاهبردار است در صورتیکه اگر در دادگاه این کلمه را علیه طرف دعوا استعمال کنید و نتوانید کلاهبرداری را که یک جرم مرکب و بسیار پیچیده است را ثابت نماید ممکن است شخص مقابل از شما به عنوان تهمت و افترا شکایت نماید.

 

شکایات واهی

شاید بدانید اگر شکایت واهی علیه شخصی در دادسرا مطرح شود متهم می تواند پس از اعلام برائت یا منع تعقیب اقدام به شکایت علیه شاکی پروند نماید . پس اینطور نیست که بتوانید هر گونه شکایتی را در دادسرا مطرح کنید و باید همه جوانب آن را قبل از شکایت سنجید که این کار در تخصص وکلای دادگستری است.

مثالی از یک شکایت واهی می زنم تا مسئله روشن شود : 
فرض کنید شکایتی در دادسر مطرح شود مبنی بر اینکه منزلی دچار آتش سوزی عمدی شده است اما پس از بررسی و کارشناسی مشخص شود هیچگونه حریقی اتفاق نافتاده است بنابراین شکایت به جهت اینکه اصلا جرمی واقع نشده واهی است.

 

جرم های ناشناخته

به عنوان مثال ، در پرونده ای ، وقتی که بازپرس از شاکی برای احراز هویت کارت ملی خواست ، شخص تصویر رنگی کارت ملی خود را ارائه داد با توجه به اینکه تصویر رنگی از مدارک مثل شناسنامه و کارت ملی جرم محسوب میشود، همانجا بازپرس کارت ملی را ضبط و صورتجلسه نمود ، مسلم است اینگونه اشتباهات از روی بی اطلاعی و بدون هیچگونه سوئ نیتی است ولیکن در دادسرا این بی اطلاعی ها پذیرفته نیست .

 

ممکن است اعمالی در جامعه به صورت عادی انجام پذیرد ولی از لحاظ قانونی جرم یا خلاف باشد.

 

غیبت سهوی در جلسه رسیدگی دادگاه

از دست دادن جلسه دادگاه به دلیل اشتباهات سهوی بسیار اتفاق می افتد که ممکن است موجب صدمات جبران ناپذیری شود . برای نمونه در پرونده ای با توجه به اینکه اطلاع از وقت دادگاه ، یکی از متهمین برای حضور در دادگاه شماره پرونده را به اشتباه به دفتر دادگاه میدهد و مدیر دفتر مسلما وقت دادگاه دیگری را به ایشان اعلام میکند ، وقتی فرد به دادگاه مراجعه می کند می بیند اصحاب دعوا در حال خروج از اتاق دادگاه بوده و دیگر دادگاه تمام شده است و حکم علیه فرد صادر گردیده است ،

به هر حال اینگونه اشتباهات برای افراد عادی به وفور اتفاق می افتد در صورتی که برای وکلای دادگستری غیبت در دادگاه توجیهی ندارند مگر دراثر حوادث قهری یا تقارن زمانی دو دادگاه باهم.

 

دفاعیت بی اثر در جلسه دادگاه

در پرونده های حقوقی متعدد دیده شده است که  لایحه های حقوقی که افراد غیر وکیل تنظیم می کنند هیچگونه بار حقوقی و اثباتی در دادگاه ندارد و بیشتر شبیه یک گفته عامیانه معمولی است و یا حاوی اقرار به ضرر خود نگارنده است در حالیکه در جلسه دادگاه فقط مستمع (شنونده) حرف های محکمه پسند و مستدل است .

مسلما اگر نتوانید دفاعیات ودلایل خود را به خوبی ارائه نمایید برداشت قاضی این است که دفاعیات یا دلایلی نداشته اید چرا که قضات بر اساس ظاهر حکم می کنند

 

نداشتن اصل اسناد در جلسه رسیدگی دادگاه

وقتی اشخاص دادخواستی را به دادگاه ارائه می دهند ، یک وقت رسیدگی چند ماهه تعیین می شود و ممکن است درموقع رسیدگی ،  فراموش کنند که اسناد خود را در دادگاه حاضر نمایند و اگر در این بین طرف دعوا به اسناد که عادی باشند ایراد نماید اسناد دیگر قابل استناد نیست و ممکن است دادگاه ،  دادخواست را نپذیرد و دعوی رد می شود .

ارسال شده توسط حمیدرضا عبدالله زاده در ساعت 16:53 | تعداد بازدید : 29 | نظرات (0)
عناوین آخرین مطالب ارسالی